نقل است مردمانی که تاریخ خود را مرور نکرده و از آن عبرت نمی گیرند، محکوم به تکرار آن هستند. وضعیت امروز شهر ما در حوزه های مختلف فرهنگی، ورزشی، اقتصادی و...مصداق بارز همین بی توجهی و درس نگرفتن از گذشته است. متاسفانه، چنان در دور باطل انتخاب های قومی و قبیله ای گرفتار شده ایم که شهر و شهروند مفهوم خود را از دست داده و آنچه که معیار انتخابمان شده است طوایف مختلف و روستاهای اطراف شهر است.
شاید امروز و در بحبوحه انتخابات شورا ، واژه های کوشک و رشمیجان و ترک و لر و عرب بیش از تخصص، تعهد و شایستگی به گوشمان برسد و این آفت انتخابات در دومین شهر استان است. بنظر می رسد قبل از کاندیداهی محترم شورای شهر، ما شهروندان هستیم که نقش و جایگاه شورا را به خوبی درک نکرده ایم. در مکانیزم انتخابات ، بخشی که صاحب اختیار بوده و بقول معروف "سر زور" را در اختیار دارد، رای دهندگان هستند. بسیاری از ما، بدلیل علاقه های شخصی و عدم تمکن مالی ، امکان نقل مکان و سکونت در شیراز برایمان میسر نبوده و نیست. پس هر شهروند مرودشتی، این حق را دارد که در صورت داشتن شرایط، کاندیدای انتخابات شورا باشد اما اگر توسعه شهر و فردای خانواده و فرزندانمان در اولویت باشد ، نباید و نباید رای مان را به ثمن بخس و در گیر و دار دعواهای قومی و قبیله ای به حراج بگذاریم. آنچه که از قرائن و شواهد پیداست، نه پیشرفتی در شیوه تبلیغات کاندیداهای محترم دیده می شود و نه بالطبع آن، تغییری در انگیزه های رای دادن ما. چرخه شام و قسم و قوم و قبیله و تبلیغات بی برنامه همچنان در تکرار است تا ما هم گرفتار همان رای های باری به هر جهت بمانیم.
جان کلام را می توان از فحوای فرمایش مقام معظم رهبری در خصوص انتخابات دریافت: «شورا یک حادثه یک روزه است که تاثیرات آن گاهی 4 و گاهی 40 سال بعد باقی می ماند». بر اساس این فرمایش مقام معظم رهبری بوضوح میتوان نمونه های روشن و مصداقهای عینی تصمیمات بی برنامه را در گوشه و کنار دومین شهر استان مشاهده نمود. عدم تعبیه و جانمایی پارکینگ، در ساختمانی که مجوز ساخت و افزایش طبقات آن در دوره های سوم و چهارم شورا صادر گردیده، امروز بار ترافیکی مضاعفی را بر شهر تحمیل نموده است که کمتر راهی برای رهایی از مشکلات آنان وجود دارد. انگیزه اعضای محترم شورای سوم، از کاندیداتوری در دور پنجم پس از یک دور غیبت چیست و حضور آنان کدام خلاء را در شهر پر می نماید؟ آیا داستان قرارداد معروف ترکمنچای محلی از ذهن و خاطر شهروندان پاک شده است؟ اعضای محترم شورای چهارم چگونه خود را در معرض قضاوت دوباره عموم قرار داده اند در حالیکه قصه های قهر و آشتی آنان بر سر انتخاب شهردار همچنان نقل محافل است؟ غیبت های متوالی آنان بر سر انتخاب شهردارکه هیچگاه گزارش نگردید و به تنهایی می توانست دلیل انحلال شورا باشد پاسخ اعتماد شهروندان شایسته این شهر بود؟ از اهداف و وعده های انتخاباتی دور قبل این دوستان، کدامیک محقق گردیده است؟
اگر همزمانی انتخابات محلی شورای شهر را با انتخابات ریاست جمهوری را به فال نیک گرفته و آنرا یک دلیل برای تایید صلاحیت این عزیزان بدانیم، باید از هیئت های اجرایی و نظارت شهرستان تشکر نمود و این فرصت را غنیمت شمرد تا دوستانی که هزینه و اعتماد شهروندان را فدای سیاست زدگی های پشت پرده نموده اند یک "نه" بزرگ به وسعت تمام شهر از شهروندان آگاه و هوشیار شهر بشنوند.
تاریخ را تکرار نکنیم.