وقتی سخن از اشاعه فرهنگ به میان می آید و سخن از تبلیغ فرهنگ در گلوها می  پیچد و می خواهیم عموم مردم را با فرهنگ غنی و تمدن چندین هزار ساله  کشورمان آشنا کنیم ، راه های متفاوتی به پیش رو گسترده می شود که با اتکا و  عملیاتی کردن آنها می توانیم شاخصه های فرهنگی ، تاریخی و ورزشی ، نهفته  در بستر زمان های گذشته ی شهر و کشورمان را بیش از گذشته در اذهان عموم  مردم زنده کرده و تلنگری به فرهنگ فراموش شده و کمرنگ شده ی شهروندان امروز  زده و آنان را با چنین پتانسیل های کارآمد آشنا کرده و یاد آنان را دوباره  در یادها زنده کرد و غرور و افتخار را میان عموم بیدار نماییم . 
وقتی  جهان در حال الگوسازی ست و الگوهای وارداتی روز به روز عامل تخدیر افکار  نسل های آینده ، کنون و گذشته شده است ، وظیفه سنگین تر و رقابت دشوار تر  می شود که تعلل در این رقابت و وظیفه ، سالها عقب ماندگی و فرهنگی القایی  به جامعه را حاصل می شود . رسانه های غربی ، جوامع محازی در حال الگوسازی  برای افراد است و خواب در این روزها فراموشی را به همراه خواهد داشت . این  خواب هر چند ، آرام جان را حاصل خواهد داشت  ، اما فردایی خواهد ساخت که  دگر نتوانیم با اصول و قواعد و اخلاقی که فرهنگ های وارداتی بر جامعه حاکم  می کنند مقابله و غلبه کرد .
هرگاه شخصیت های مطرح فرهنگی به نسل های  آینده  باز شناسانده نشوند و به دست فراموشی سپرده شوند ، شخصیت هایی  جایگزین آن خواهد شود که نه تنها باعث کج روی در افکار خواهد شد ، بذجدتر  از آن باعث از بین رفتن غرور فرهنگی میان عموم افراد خواهد شد . 
اگر به  دنبال راهکار باشیم و این اتفاق به عنوان مسئله ای مهم ظهور نماید ، کافی  ست شهر را کمی از نظر بگذرانید . تمامی شهر را مرور نماییم . نبود المان  های فرهنگی در جای جای شهر به چشم می آیند . فضاهای سبز شهرمان ، کانون های  اشاعه ی فرهنگ و همچنین میدان ها ی متفاوت شهر ، عاری از هر گونه زیبایی و  مفهوم طراحی شده است و بدون شک فقط مکانی ست مخلوط از چمن های سبز و زرد و  قالب های سیمانی . 
فرهنگ کشورمان سراسر افراد فرهیخته و شخصیت های  جهانی ست که متاسفانه باز شناسانده نشده اند . نبود تندیس افراد تاثیر گذار  در فرهنگ ملی و همچنین فرهنگ بین المللی ، فراموشی شخصیت های ادبی ، و  همچنین فقدان معماری صحیح در طراحی ساختمان ها و مراکز فرهنگی نوعی فراموشی  فرهنگی حاصل شده است و افراد برای برای کسب الگوهای متفاوت شخصیتی می  بایست در فضای مجازی و کانالهای مربوطه ، جستجو کرده و فرهنگی بدور از  سرزمین و شاخصه های اخلاقی و فرهنگی و دینی کسب کنند . 
براحتی می توان  با ساخت تندیس ها و المان های متفاوت از شخصیت های ملی و ادبی و فرهنگی و  علمی گامی بلند در اشاعه ی فرهنگ برداشت و بیش از گذشته چنین پتانسیل های  توانمند را به نسل های پیش رو و گذشته شناساند . 
المان های متفاوت  فرهنگی در ملع عام و مراکز عمومی ، یک بیداری دگر حاصل خواهد کرد . احیای  فرهنگ ، احیای زندگی ست ، اگر امروز خواب را نیشتر نزنیم و بیداری را حاکم  ننماییم ، شاید فرداها براحتی دیر باشد .