برادر ارجمند جناب آقاي مهندس بادآهنگ
با سلام و دعاي خير
و با آرزوي سلامتي و موفقيت در امور خير براي شما و همكاران گراميتان در مجموعهي شهرداري. اجازه دهيد يك راست سر اصل مطلب برويم. به نظر من فعاليتهاي عمراني در دورهي تصدي شما، نسبت به اسلاف شما در سمت شهردار شهر مرودشت، كاملا شاخص است. تلاشهاي شما را ارج مينهم و بر همت شما درود ميفرستم. همچنين نيك ميدانم كه افراد توانا، اهل عمل هستند و بسياري از انتقادات از سوي افراد ناتوان صادر ميشود و نيكتر ميدانم كه بالا بودن حجم عمليات، ضريب خطا را افزايش ميدهد. من يكي از مخالفان اجراي پروژهي تقاطع ناهمسطح ميدان معلم در شرايط فعلي بودم، گرچه اين پروژه افتتاح شده است اما من نيز بر باور خويش ماندهام. ظاهرا واكنش مسئولان و قشرهاي متفاوت در امر بودن يا نبودن اين تقاطع، تا روز افتتاح ادامه داشت كه احتمالا موجب نارضايتي شما و اعضاي محترم شوراي شهر شد، اين مهم از لحن و لرزش صداي شما در هنگام مصاحبهي خبرنگار صدا و سيماي استان و متون اعلاميههاي صادر شده به خوبي قابل درك است.
دوست بزرگ من، حتما شما نيز انصاف ميدهيد كه شهروندان را نيز حق و حقوقي است، خاصه در اموري كه مستقيما با زندگي آنها مرتبط است. ما شهروندان مرودشتي شما و همه كساني را كه براي آبادي و توسعهي اين شهر ميكوشند را گرامي داشته و زحمات شما را ارج مينهيم. توانمندي عملياتي شما، زماني آشكار شد كه در مدتي كوتاه، بولوار ميدان معلم تا شهرك مهديه ساخته، چمنكاري و درختكاري شد.ساخت بزرگراه همين مسير نيز از پروژههاي درخور تحسين شماست، به همت شما سايهي تهديدي كه جان و مال و سرمايههاي مردم را برباد ميداد، با ساخت اين بزرگراه، از سر مسافران برداشته شد. هر چند، اينكه ساخت اين مسير جزو وظايف شهرداري بوده يا ادارهي راه، هنوز جاي بحث دارد. اين مطلب را نه از آن رو ميگويم كه شما بايد جان و مال مردم را در خطر ميديد و دست به اقدامي نميزديد تا كي بودجهاي از مركز تصويب شود و ادارهي راه استان دلش بخواهد يا نخواهد كه چه زماني، اين مسير را اصلاح كند. بلكه از آن رو ميگويم كه كمكم تقبل پروژههاي استاني و ملي براي شهرداري به حالت سنت در آمده است، آيا واقعا مردم و شهرداري شهر مرودشت بايد هزينهي پل دوم شهداي گمنام ( كنار پلخان) را بپردازند؟ شما نيك ميدانيد كه ساخت اين پل در حوزهي كاري (هزينهاي) شهرداري مرودشت نيست، اما شما در يكي از مصاحبههاي خود ساخت آن را تقبل فرموديد. برداشتن ديوارهاي شهرداري و ساخت پاركينگ حاشيهاي تا سينما ابوذر اقدام بسيار جالبي است، اما در همين منطقه، چرايي واگذاري قديميترين پارك شهر و تنها پارك موجود در مركز شهر، به شركت پيسرابنا، هنوز بيجواب مانده است. جناب آقاي مهندس، در مورد اين موضوع هر توضيحي كه داده شود، ته دل شهروندان مرودشتي، راضي نخواهد شد. زيرا با چشمهاي خود ميبينند، آن مقدار زميني هم كه زير بناي آن ساختمان بزرگ نرفته است يا در سايه ي آن گم شده است و يا به صورت حياط خلوت ساختمان درآمده است. دوست عزيز آيا شما ميپنداريد، كه ما از پروژه هاي بزرگ عمراني بدمان ميآيد؟ آيا بر اين تصور هستيد كه تمام شهروندان، كمر عداوت و دشمني با ايدههاي شما بستهاند؟ آيا انتقاد به يك طرح عمراني را حمل بر غرض و حمل بر انتقاد بر تمام وجوه شخصيتي خود ميكنيد؟ قطعا چنين نيست. چون نيكتر از من ميدانيد كه اگر عاملي موجب رفع عيوب و پيشرفت امور شود، انتقاد است نه تعريف. بنابراين بهتر است، به انتقادها، مغرضانه نگاه نكنيم و هر منتقدي را مغرض نخوانيم.
تحصيلات من در رشتهي شهرسازي و در مقطع كارشناسي ارشد است، بنابراين انتظار ميرود، من و شما در درك زبان فني و كارشناسي شهرسازي، مشتركات زيادي داشته باشيم. در اين مختصر نميگنجد كه بحث كنيم آيا ميدان معلم در 10 سال آينده نياز به تقاطع غير هم سطح دارد يا خير؟ حتي اگر پاسخ مثبت باشد، آيا مختصات فني اين پروژه از لحاظ زواياي گردش، دِوِرِ پيچها، عرض مسيرها ارتفاع ستونها و كيفيت آسفالت اين زيرگذر مطابق با حداقل استانداردهاي لازم و حجم تردد خودروهاي مسيرهاي الحاقي است؟ آيا در سالهاي پر باران، اين زيرگذر مشكل آبگرفتگي نخواهد داشت. ميتوان، اين سوالات را در يك جلسهي كارشناسي، مورد بررسي و تحليل قرار داد. بحث من و ديگر منتقدان اين است كه مرودشت در حال حاضر هيچ مشكل ديگري ندارد جز همين زيرگذر؟ شما به حكم وظيفه و سمتتان، بهتر از ديگران، از مشكلات خيابان اصلي، خيابانهاي فرعي، بهداشت شهري، وضعيت جمعآوري زباله، فاضلابهاي سرگردان شهري، آسفالت مجاري درون شهري، وضعيت پيادهروها، عدم رعايت استانداردهاي ساختماني، عدم رعايت اصول طراحي شهري، وضعيت بد روشنايي معابر، وضعيت بد و غير كافي فضاي سبز و پارك بازي سطح شهر با خبر هستيد. هرگاه سوال شد كه چرا اين همه مشكل مانده و شما به فكر ساختن زير گذر هستيد، پاسخ شنيديم كه اين نماد شهري است و باعث حفظ آبروي شهر و قسعليهذا. قديميها ميگفتند، نونش نداره اشكنه، آروغش آجر ميشكنه. مفتخرم كه در شهري هستم كه SCAPE LAND شهري دارد اما براي رضاي خدا نيم گز پاركينگ عمومي ندارد. خوشحالم كه در شهري زندگي ميكنم كه توريستهاي جهان براي ديدن تقاطع ناهمسطح آن از آنسوي دنيا ميكوبند و به اين شهر ميآيند و بعد با خود ميگويند حالا كه تا اينجا آمديم سري هم به تختجمشيد بزنيم اما خودم مجبورم بچههايم را به پارك شهر زرقان ببرم. جناب آقاي مهندس بادآهنگ، برادر ارجمند و گرانقدر من، ما نه بخيل هستيم نه مغرض هستيم و نه احمق. نه چشمانمان بسته است و نه كمتر و كوتاهتر از شما و اعضاي محترم شوراي شهر افق را ميبينيم. شايد تنها تفاوتي كه باشد اين است كه ما غير از افقهاي دور دست، اندكي هم جلوي پايمان را ميبينيم. سوال: شما زماني كه به يك مصدوم با وضعيتي بحراني ميرسيد، اول عمليات احياي قلبي و ريوي و جلوگيري از خونريزي را انجام ميدهيد يا لباسش را مرتب ميكنيد و زير ابرويش را بر ميداريد؟
هر چند گفته شده كه اين پروژه موجب توقف يا ركود ديگر فعاليتهاي عمراني شهر نشده است. اما در بسياري از جاها به ويژه در پيام تبريك رياست محترم شوراي شهر تصريح شده است كه يكي از مشكلات ساخت اين پروژه كمبود بودجه بوده است. خدا را سپاس ميگوييم كه عليرغم كمبود بودجه، هم اين پروژه اجرا شد و هم ساير فعاليتهاي عمراني شهر معطل نماند.
اجازه ميخواهم اطلاعيهي شهرداري مرودشت (در خصوص افتتاح بزرگترين پروژهي عمراني شهرداري مندرج در هفتهنامهي مورخ 1/9/85 ) را با يكديگر بررسي كنيم:
اطلاعيه با شرحي مختصر از نياز به تردد شهري با توجه به رشد جمعيت آغاز شده است و با توجه به اصليترين وسيلهي تردد شهري كه اتومبيل است، بحث را به معضلات ترافيك و در نهايت نياز به زير گذر كشانده است. اولين چيزي كه در اين اعلاميه، خودنمايي ميكند، غلط املايي كلمهي خاستگاه است كه به اشتباه خواستگاه نوشته شده است.(خواستن به جاي برخاستن نشسته است). بلافاصله برخي از شهرها به متهم رديف اول در امر ناكامي جذب توريست تبديل شدهاند و احتمالا منظور نويسنده اين بوده كه اگر مرودشت در جذب توريست ناكام بوده است، به دليل ترافيك شهري آن به ويژه در ميدان معلم بوده است. بعد ميرسيم به جايي كه نوشته است:“ در سالهاي اخير با درايت و برنامهريزي مسئولين اجرايي و عمراني شهر، ساخت تقاطع غير همسطح در ميدان معلم احساس شد”. در همه جاي دنيا رسم اين است كه ابتدا نياز به چيزي احساس ميشود، بعد براي برآوردن آن نياز، با درايت برنامهريزي ميشود. اما در مرودشت موضوع اندكي تفاوت دارد، ابتدا با درايت برنامهريزي ميكنند بعد احساس نياز ميشود!!!!
بعد از آن اعلاميه ميرسد به مراحل ساخت تقاطع ناهمسطح و بعد موضوعاتي كه بهوسيلهي ساخت اين تقاطع ساماندهي شدهاند.كه دو موضوع آخري آن خيلي جلب توجه ميكند:
-“ چشمانداز مناسب براي ساخت آينده ساخت و سازهاي شهري امروزي و هويت دادن به شهر”
راستش من رابطهي موضوع فوق را با ساخت تقاطع غيرهمسطح، هنوز درك نكردهام.
-“ نمادي براي جلوه و زيبايي بخشيدن به ورودي شهر مرودشت و آثار تاريخي و ملي تختجمشيد”
اگر برداشت من درست باشد، يعني اين زيرگذر، علاوه بر مرودشت، به آثار تاريخي و ملي تختجمشيد هم جلوه و زيبايي ميبخشد؟
بعد يكمرتبه ارتباط منطقي بين متن از دست نويسنده خارج شده است و نوشته: “به نحو شايستهاي مرتفع خواهد گرديد…” چه چيزي قرار است به نحو شايستهاي مرتفع گردد ما كه متوجه نشديم.
خدا را شكر كه صادر كنندهي اعلاميه قلبا با منتقدين پروژه هم عقيده است زيرا كه در اعلاميه نوشته است كه “براي اولين بار در تاريخ شهرسازي مرودشت، مشكلي قبل از اينكه خود را به رخ نمايان كند، حل و رفع شده است ” باز هم برداشت من اين است كه نويسندهي اعلاميه، بر اين نكته صحه گذاشته است كه در اينجا، مشكلي وجود نداشته است و شهرداري پيشاپيش براي رفع مشكلي كه هنوز رخ نمايان نكرده است، اقدام كرده است. احسنت بر شما دوست عزيز، ما هم همين را ميگوييم. اما آنچه ذهن مرا مشغول مي دارد اين است كه چگونه مشكلي كه هنوز رخ ننموده حل و رفع شده و يك فرغون خاك در كنار جدول فاضلاب روباز سر كوچهي ما، يكسال است كه برداشته نشده است؟
نويسنده ادامه داده است كه: “ تازه چشمهاي بسته ميبيند كه شهرداري و شوراي شهر با درايت و تدبير چه افقي را پيش رو ميديدهاند و اگر بر ساخت و سازهاي درون شهر، رنگ سياسي نبنديم و خيرخواهانه مشكلات را جهت آينده پيشبيني و برنامهريزي و جامعنگري كنيم، به راحتي شهري خواهيم ساخت درخور مردم فهيم مرودشت ” راستش اگر منظورتان از چشمبستهها، يكي مثل من باشد، از تذكرتان خيلي ممنون، چون تا به حال اگر مشكلات درون شهري را ميديديم، فكر ميكردم از دقت، حساسيت نسبت به شهرم و تيزبيني است، نگو كه علت ديدن مشكلات، به دليل بستهبودن چشمهايم بوده است.ثانيا در رابطه با تقاطع ناهمسطح، هنوز چشم من چيز جديدي نديده است، ثالثا، همين اعلاميهي افتتاح، خيلي بيش از آنكه وظيفهي اطلاعرساني را برعهده داشته باشد، محملي براي واكنشهاي سياسي نسبت به موضوع است. رابعا مردهشور همهي شهرهاي دنيا را ببرد كه همه چيزشان، برعكس ماست، چون در همهجاي دنيا، براي حل مشكلات، پيشبيني و آيندهنگري و پيشبيني ميكنند و ما براي خود مشكلات. خامسا، برادر ارجمند لطفا بار ديگر اعلاميهي فوقالذكر را مطالعه فرماييد و انصاف دهيد، پروژهاي كه در اعلاميهي افتتاحش اينقدر خطاي املايي و نگارشي وجود دارد، آيا امكان ندارد كه در مراحل نيازسنجي، طراحي، ساخت و تكميل آن اشكالاتي وجود داشته باشد؟
در پايان خاطرنشان مينمايم آنچه شهر ما را از درآمد صنعت توريسم بيبهره كرده است موارد ذيل است:
-فقدان هر گونه جاذبهي توريستي در شهر مرودشت مثل بنايي خاص، آرامگاه افراد شهير، جاذبههاي طبيعي يا حداقل باغهاي قديمي، از آنگونه كه در شهرهاي اصفهان، مشهد و شيراز وجود دارد.
-تنها شانس شهر، مجاورت با آثار باستاني دوران هخامنشي و ساساني است، حال چگونه ميتوان از قبل بازديدكنندگان اين آثار درآمدي براي شهر مرودشت كسب شود، موضوعي است كه بايد با اجماع انديشمندان و مسولان شهر مورد بررسي قرار گيرد، شايد بهترين روش، فراهم نمودن محل سكونت ميهمانان نوروزي در شهر باشد، اگر هتل يا مهمانسرايي، در شهر بنا شود علاوه بر درآمدهاي مهمانپذيري، درآمدهاي ناشي از خريدهاي غذايي روزانه و سوغات گردشگران هم نصيب شهر ميشود. به پارك و مهمانسراي شهرداري آباده توجه كنيد، در شهري كه هيچ جاذبهي توريستي ندارد، به دليل ويژگي بينراهي بودن، هميشه پر از مشتري و مهمان است. و ما در شهر مرودشت بيكار نشستهايم، در حالي كه هر سال، يكميليون و پانصدهزار نفر گردشگر نوروزي از بيخ گوشمان عازم شيراز ميشوند و پولشان را در آن شهر خرج ميكنند. امسال هم در اين خيال خوش هستيم كه با ساخت اين تقاطع، مشكل ترافيك شهر مرودشت (در نقطهاي كه به تصريح اعلاميه شهرداري وجود نداشته است) حل شود و مرودشت از اتهام متهم رديف اول در امر عدم جذب توريسم، تبرئه شود و شهر ما پذيراي توريستها گردد و شهرمان ثروتمند و برخوردار از نعمت توريست.
بابت اينكه، براي خواندن اين نامهي طولاني، وقت گرانبهاي خود را صرف فرموديد از شما سپاسگزارم، برادر عزيزم، سربلندي و موفقيت شما را در تمام عرصههاي زندگي و خدمت به مردم ايران، از ايزد يكتا خواستارم.
برادر كوچك شما، علي كشاورزي