به گزارش "مرودشت آنلاین" ضرب المثل از این جا مانده و از آنجا رانده را حتما شنیده اید . این ضرب المثل در ادبیات و زندگی روزمره ایرانیان کاربرد های زیادی دارد شاید مصداق واقعیش در مورد روستای بنی یکه ابرج باشد. این روستا در 40 کیلومتری شهرستان مرودشت و 14 کیلومتری شهر رامجرد (مرکز بخش درودزن) قرار دارد .
سابقا این روستای نو پدید با وجود سابقه ی اندکش یکی از روستاهای مهم بخش ابرج و حتی شهرستان مرودشت بوده و دارای امکانات زیر بوده است:
* مرکز توزیع فراورده های نفتی از جمله نفت سفید و گازوئیل برای تعدادی از روستاههای بخش ابرج و حتی روستاههای آخرخفرک سفلی مرودشت،
* مرکز شرکت تعاونی روستایی جهت توزیع قند و شکر و اهدائ وام قرض الحسنه به روستاییان ابرج، -مرکز خدمات کشاورزی و دامداری بخش ابرج،
* مرکز اعزام سرباز به حوزه ی نظام وظیفه،
* احداث درمانگاه بهداشتی بخش ابرج (البته ساختمان فوق به اتمام رسید ولی به مرحله اجرا نرسید و هم اکنون به پست بانک و مخابرات تبدیل شد ه است)
* برخوردار از نعمت برق در سال 1357و دارای آب لوله کشی در سال 1356 دارای مدرسه قبل از سال 1340
اما امروزه این روستا یکی از بی رونق ترین روستاهای شهرستان مرودشت است که برخی از دلایل آن بدین شرح است:
وجود تکنو لوژی و امکانات بر خلاف سایر روستا ها و شهرستانها به مذاق روستای بنی یکه خوش نیامد و این روستا را همانند بخش آخر اسمش یکه و تنها گذاشت و یکه وتنها در غربت ماند. بنی یکه نه متعلق به مرودشت است نه درودزن. از اینجا رانده و از آنجا مانده .برق وخانه بهداشت این روستا متعلق به مرودشت و سایر کار های اداری آن مثل مدرسه، خدمات کشاورزی دامداری، شورا و دهیاری وامور مربوط به بخشداری و ... با منطقه درودزن است. آسفالت سالهای بسیار دور تا روستای گرم آباد آمد و قطع شد و از سمت رامجرد به دیگر روستاهای ابرج رفت و مردم روستای بنی یکه سالها در حسرت داشتن آسفالت چشم به راه دوختند تا این که در سال 1385 شاید یکی از آخرین روستاهای شهرستان مرودشت بود که از این نعمت بهرمند شد. اسفند ها دود کردیم و نمکها پاشیدیم وهر روزبا خود این شعر شاعر سماعی را تکرار می کردیم:
یا رب این نو گل خندان که سپردی به منش میسپارم به تو ازچشم حسود و چمنش
شاید اصلی ترین دلیل عدم رشد و تکامل روستای بنی یکه عدم امکانات مخصوصا آسفالت بود. رایج ترین مشکل در این زمینه مهاجرت افراد این روستا اعم از کارمند و غیر کارمند، پیر و جوان، بزرگ و کوچک به شهر بود. فرزندان مستعد این روستا از کلاسهای فوق برنامه بی نصیب بوده و هستند، نه امکان تشکیل کلاس و آوردن مربی در این روستا وجود داشت و نه سرویس ایاب و ذهابی بود که در شهرستان اوقات فراغتشان را در کلاسها بگذرانند و مشکلات این چنینی مردم این روستا را وادار به مهاجرت کرد. در بررسی که بنده حقیر داشتم بیش از دو سوم جمعیت این روستا طی دو دهه ی اخیر به شهرستان مرودشت مهاجرت داشتند. و این جمعیت تولید کننده به مصرف کننده تبدیل شدند. هرچند که در شهر برای خودشان کاری دست و پا کردند ولی به هر حال تولید کننده نیستند. هنوز شهد و شیرینی آسفالت به کاممان خوش نیامده بود که دوباره حکایت مار گزیده از ریسمان سیاه و سفید می ترسد به سرمان آمد و این بار دغدغه گاز است که تا روستای گرم آباد آمده و همانند آسفالت قطع شده و ترسمان این است که مانند آسفالت به سایر روستاها برود و این بار نیز یکه و تنها شویم و مردم فهیم و مقید به انقلاب اسلامی این روستا از این نعمت خدادادی محروم شوند و عاملی دیگر برای مهاجرت بیشتر را فراهم آورد که پیامد های آن را مسئولین محترم بهتر می دانند و مصداق این شعر پر خزن واندوه شود :
ای وای بر اسیری کز یاد رفته باشد در دام مانده باشد صیاد رفته باشد.
لازم به ذکر است که در انتخابات دوره های گذشته نمایندگان زیادی اعم از کسانی که موفق به اخذ حداکثر ارا شدند و کسانی که در این رقابت نفس گیر از کورس رقابت باز ماندند برای گرفتن آرائ این مردمان ساده دل قول و وعده هایی دادند و در مجالس و محافل گاز رسانی و آسفالت این روستا در اولویت کاریشان بود و در این زمینه دغدغه هایی داشتند اما پس ازانتخابات ازاین افراد دلسوز خبری نبود به قول شاعران ظنز پرداز محلی که می گفتند:
قدت از دور می بینم بسم نیست به جایی رفته ای که دسترسم نیست
به جایی رفته ای بام بلندی سخن دارم مجال گفتم نیست
و این چرخه چهار سال دیگر ادامه پیدا می کرد و دوباره آسفالت و گاز رسانی نقل محافل انتخابات می شد. هر زمانی که مردم این روستا پیگیر این موضوعات می شدند، کارمندان محترم ارگانهای مختلف شهرستان مرودشت با مهربانی جواب می دهند روستای شما مربوط به بخش درودزن است، توپ را به زمین دیگری می انداختند و برعکس کارکنان ادارات منطقه درودزن با متانت جواب قبلی را تکرار می کردند.
مسئو لین محترم؛ این روستا متعلق به حوزه ی شهرستان مرودشت است و این نعمت خدادادی همانند سایر روستائیان حقشان است. فرقی ندارد که متعلق به مرودشت است یا درودزن. وقتی که روستاهای سر پنیران، ارسنجان و حتی روستاهای بخش درودزن که نسبت به این روستا بعد مسافت بیشتری تا مرکز شهرستان دارند از این نعمت برخوردار باشند، جای تعجب است این روستا که تا روستای همجوار دارای گاز 10 کیلومتر و تا مرکز بخش 14 کیلومتر فاصله دارد از این نعمت برخوردار نشود. اکنون سئوال اهالی این روستا از مسئولین محترم شهرستان این است بالاخره روستای بنی یکه کی ازاین نعمت خدادادی گاز که حق هرشهروند ایرانی است برخوردار می شود و به قول حافظ :
آن شب قدری که گویند اهل خلوت، امشب است یا رب این تاثیر دولت در کدامین کوکب است ؟
امید واریم که نماینده پر تلاشمان با همکاری فرماندار ساعی و بخشدار پر کار و سایر مسئولین زحمت کش، گاز رسانی به روستا ی بنی یکه ابرج را در اولویت کار هایشان قرار دهند تا مردم این روستا را از این نگرانی که دغدغه بسیاری از اهالی این روستا مخصوصا جوانانی که بر سر دو راهی ماندن و یا مهاجرت هستند بیرون آورند.
منتظر و چشم به راه این روز با شکوه هستیم .
نادر حقیقت فرهنگی روستای بنی یکه ابرج