"نیاز همیشه زاده نقص نیست، زاده فقر نیست، نیازهایی هست که زاده کمال است و اقتضای غنا.آنکه زیبایی دارد،در جست وجوی نگاه آشنایی است که بدان عشق می ورزد،آن که غنی است نیازمند یافتن نیازمندی است که ببخشد. نیرومند، نیازمند حریفی است تا درهم اش بشکند، دلی که حرف دارد مشتاق یافتن مخاطبی است، تا زندانیان معانی را که در درون طغیان می کنند و از خاموش مردن به وحشت افتاده اند،آزاد کند"...دکتر علی شریعتی
واژگان عدالت و انصاف قدمتشان به بلندای تاریخ بشر است. وجه اشتراک گفتمان انسان ها بوده، فلسفه ایجاد جمهوری اسلامی در برابر رژیم پادشاهی و انقلاب های نو ظهور کشور های خاورمیانه و شمال آفریقا برای همین واژگانی بوده که بی تردید از کلید واژه های اساسی بشریت است. عدالت یک خواسته ملی بوده و هست که مردم طالب آنند و قانون اساسی و سایر قوانین که برگرفته از شریعت اسلام میباشند بر آن انگشت گذاشته اند.
اصول متعدد قانون اساسی وتمامی شاخه های حقوق بر آن پافشاری کرده اند. افلاطون و ارسطو نخستین کنشگرانی بودند که 2400 سال قبل از میلاد مسیح بر این موارد تأکید کردند. افلاطون فیلسوفی بود که به دنبال <<شهر عدالت>> یا <<مدینه فاضله>> بود و عقیده داشت با مردم می شود به عدالت دست پیدا کرد. از دیر باز بحث اداره خوب یک شهر یا جامعه که در آن امور به راحتی و رودخانه ای وار باشد در بین دانشمندان مطرح بوده و هنوز پایان نیافته است. اینان کوشیدند در اداره پولیس یا آرمان شهر که با اراده جمعی اداره می شد،وظایف را تعریف و تبیین کنند تا یک مدیر درچهارچوب قانون حرکت کند، پایبند به قانون باشد، قانون را به نفع خود و اطرافیانش اجرا نکند، بلکه از نگاه آن ها مسئوول باید در راستای پیدایش شهر عدالت گام بردارد. ارسطو شاگرد افلاطون برای رسیدن به شهر آرمانی 158 قانون، اساسی که تا آن زمان در روم یا جاهای دیگر وجود داشت را مطالعه و بررسی کرد تا به قاعده خوب اداره کردن شهر پی ببرد.
امروزه محفل بحث های دانشگاهی و سیاسی هم این است، خواست همه شهروندان در حال توسعه و پیشرفت هم این است.در واقع با وجود عدالت و حرکت در چهارچوب قانون، همه سود می برند و به حقوق خود می رسند، مهم تر این که جامعه از تبعیض و رابطه و...فاصله می گیرد و سمت وسویش عدالت گرایانه می شود. پرسش این است که چگونه باید به عدالت دست یافت و چرا آنها که وعده آن را می دهند نتوانسته اند به ادعای خود جامه عمل بپوشانند؟ اما بعضی مواقع، شاید در اکثر مواقع چرایی تحقق نیافتن آن بر می گردد به دست اندرکاران و کسانی که در قوای سه گانه و نهادهای عمومی و غیر دولتی کار می کنند. وظیفه و ماموریت کارگزاران اجرای عدالت است، اگر به آن عمل کنند مناسبات عادلانه و انسانی می شود و تبعیض رخت برمی بندد و جامعه در مدار رفاه، آرامش و زندگی خوب قرار می گیرد. سیستم مدیریت شهری اگر دانسته یا ندانسته، بر چرخ تبعیض بچرخد، نتیجه اش نارضایتی و بی اعتمادی به مسئوولین است. وقتی که کسی در مسند ریاست قرار دارد حق ندارد هر جور که دلش خواست از خزانه برداشت و خرج کند و نباید از دایره عدالت، انصاف و قانون خارج شود.
مسند ریاست مثل چرخ و فلک است، که می چرخد و بر کسی وفا نمی کند.امروز شما و فردا دیگری. تجربه مدیریت علی(ع) در کتب تاریخ و در میان خطبه ها و سخنان آن حضرت باز گو شده است. " در نامه ای که به عامل آذربایجان می نویسد می فرماید: و ان عملک لیس لک بطعمة و لکنه فی عنقک امانة و انت مسترعی لمن فوقک لیس لک ان تفتات فی رعیته... مبادا بپنداری که حکومتی که به تو داده شده است یک شکار است که به چنگت افتاده است، خیر،امانتی بر گردنت گذاشته شده است و ما فوق تو از تو رعایت و نگهبانی و حفظ حقوق آنها را می خواهد،تو را نرسد که به استبداد و دلخواه در میان مردم رفتار کنی." رفتار بعضی از مسئوولین از طریق رسانه یا در زمزمه های مردمی به گوش می رسد،نشان می دهد که فاصله ما و حکومت حضرت علی (ع) زیاد است.در آن عصر وقتی در پی درخواست مردم پیشوای راستین مسلمین زمام آور جامعه را بدست می گیرد، در اولین گام برای رفع تبعیض ها و بازگرداندن ضابطه به جای رابطه در میان مردم و آنچه که امروز مدیریت شهری نامیده می شود اقدام می کند.
امروز همه می دانند که چه بسی رابطه ها به جای ضابطه ها نشسته و راه سوءاستفاده را برای فرصت طلبان فراهم کرده است.عزل و نصب ها، ارائه تسهیلات که تازگی ها آن را شیرینی می نامند و... که متاسفانه ناامیدی را برای مردم فراهم کرده است.باید اضافه کنیم بر این ها:بی برنامه گی ها،اختلافات و ناهماهنگی های ناشی از منیت ها،ندانم کاری های سرسام آور،بد قولی ها و عوام فریبی هاو... که باعث هدر رفتن امکانات و وقت خدمتگذاری به مردم می شود.همه این ها بیانگر این است که که وضع فعلی ما تا چه اندازه با وضعی که امام علی(ع) در پی آن بودند فاصله دارد؟ بدون شک این سیاست های نامانوس جامعه را به سمت و سویی می برد که از آن ایده ها و ایده ال ها دور می شود.قدری فکر کنیم که اگر امروز حضرت علی(ع) بود،چه می کرد و چه نمی کرد؟
البته این درد دل ها به این معنی نیست که همگی این جور هستند،هرگز نباید چنین پنداشت با طرح این موضوع باید گفت:"درخت علت و معلولی شهر را چگونه باید ترسیم کرد؟"
باید تعیین کنیم مشکلات اولویت دار شهر کدامند؟ غیر منطقی است که چندین اولویت هم سطح را تعیین کنیم وطبیعی است نمی توان از یک سخنرانی به سخنرانی دیگر،مساله اولویت را تغییر داد .در سایه هرج و مرج اولویت ها، پیشرفت حاصل نمی شود. شهر در مدار کشوری حضور ندارد، تعامل ندارد و رقابتی هم ندارد. برای پایان دادن به آشفتگی و هرج و مرج زیان بار موجود باید اندیشید. تکرار ماجراهایی که به دلیل ناهماهنگی ها و عملکردهای جزیره ای که شاهد آن هستیم،باید شیشه ای با شهروندان و افکار عمومی روبرو شویم و بدون کم وکاست و شفاف در معرض دید عموم قرار دهیم تا مردم ببینند و نسبت به عملکرد آن ها داوری کنند.برخی ها دوست ندارند شیشه ای عمل کنند و حقایق را از مردم پنهان نگه می دارند. همان برخی ها که در انتخابات مردم را یار و یاور خود می دانند اما امروز به عنوان یک مسئوول،اطلاع رسانی را حق مردم نمی دانند و با این جمله که مصلحت ایجاب نمی کند، خود را سرگرم بازی های سیاسی می کنند. در این میان آنچه که ضرر می کند منافع شهرستان هست،و از این بازی ها فقط شهروندان متحمل ضرر و زیان می شوند.امیدوارم که در هیچ مکانی، شخصی یا جریان سیاسی در شهرستان اصل شایسته سالاری را فراموش نکنند و برای آینده خود منافع شهر را قربانی نکنند.