|
نامه یک شهروند مرودشتی به مدیریت بیمارستان شهید مطهری
|
2580
|
:كد |
يك شنبه 26 مرداد 1393 |
|
بنده به مدت یک هفته توفیق این را داشتم که در بخش CCU در کنار پدر بزرگم که در آنجا بستری بودند باشم و در این یک هفته رفتار 30 پرسنل این بخش را زیر نظر گرفتم
|
به نام خدایی که سرچشمه و عشق و مهربانیست
مدیریت محترم بیمارستان شهید مطهری شهرستان مرودشت
با سلام و احترام
اینجانب محمد زارع، جوان 24 ساله ای هستم که وظیفه و رسالت خود می دانم که به عنوان یک شهروندی که در یک جامعه اسلامی زندگی می کند، مطالبی را به عرض شما برسانم.
نوشتارم را با کلامی از آخرین سفیر اعظم الهی، حضرت محمد ص شروع می کنم :
حکایت مؤمنان در دوستى ومهربانى و دلسوزى نسبت به یکدیگر، حکایت پیکر [آدمى] است، که هرگاه عضوى از آن به درد آید سایر اعضاى بدن با شب نخوابیدن و تبدار شدن با آن همدردى مىکنند. (میزانالحکمه، ۱۸۵۸۶)
بنده حقیر از تاریخ 16 / 5 به مدت یک هفته توفیق این را داشتم که در بخش مراقبت های ویژه قلب (CCU ) بیمارستان شهید مطهری مرودشت در کنار پدر بزرگم که در آنجا بستری بودند باشم و در این یک هفته رفتار 30 پرسنل این بخش را اعم از کادر پرستاری و نگهبان و بهیاران، نسبت به بیماران را کامل زیر نظر گرفتم و مو به مو رفتار آن ها را ثبت می کردم و در واقع به نوعی می خواستم جهان بینی این افراد را در خصوص زیباترین و با اخلاص ترین عبادت پروردگار که همان خدمت به خلق خدا بویژه خدمت به خلقی که بیش از سایر انسان های جامعه نیاز به عشق و محبت دارند، را بررسی کنم.
مولی علی ع می فرمایند :
خدا رحمت کند کسی را که بداند از کجا آمده و در کجا قرار گرفته است و به سوی کجا می رود ...
با بررسی هایی که کردم 2 دسته خلق و خو را مشاهده کردم :
دسته اول : پرسنلی که گاهی خوش اخلاق بودند و با نرمی با بیمار صحبت می کردند و گاهی بیمار باید چندین مرتبه پرستار را صدا می زد تا جوابش را بدهند و از این بابت مشاهده می کردم که چقدر بیمار دلخور و آزرده می شود، یا اینکه پرستاری که شیفتش عوض می شد به بیمار خودش سلام نمی کرد که معمولا این را خیلی زیاد مشاهده می کردم، در واقع این دسته که حدود بیست و هشت نفر از سی نفر بخش سی سی یو بیمارستان را تشکیل می داد، جهان بینی خود را این طور تعریف کرده بودند که برای مثال من به عنوان یک پرستار، می بایست یک سری کارها را انجام دهم و در قبال آن مبلغی را به عنوان دستمزد دریافت کنم و در واقع بدون تعارف هدف را بیشتر بر جنبه مادی شغل خود قرار داده بودند و نسبت به جنبه معنوی این شغل مقدس کمی غافل بودند ولی در هر حال به افراد این دسته خدا قوت می گویم، چرا که همین عزیزان در شیفت شب تا اذان صبح مدام در تکاپو و تلاش بودند و من هم در گوشه ای، رفتارشان را بررسی و ثبت می کردم ولی به عنوان یک دوست می گویم که بیشتر قدر حرفه خود را بدانند و جهادی تر در این شغل و فقط و فقط برای خشنودی و رضای خدا خدمت کنند و حقوق ماهیانه را در جایگاه دوم برای خود تعریف کنند.
به حضرت علی ع گفتند از کجا به این مقام رسیدید ؟ فرمود : در دروازه دل نشستم و غیر خدا را راه ندادم ....
دسته دوم : تنها دو پرسنل این بخش را شامل می شوند، دو پرسنلی که یکی به عنوان کمک بهیار عاشقانه خدمت می کرد و یکی به عنوان پرستار با دسته گلی به نام لبخند به به بیماران خدمت می کرد.
دو پرسنلی که جهان بینی خود را این طور تعریف کرده بودند که هر بیماری نیاز به کمک داشت با داروی عشق و محبت در کنارش هستیم.
دو پرسنلی که بر عکس بیست و هشت پرسنل دیگر برای حقوق ماهیانه خدمت نمی کردند، فقط با اعمال و رفتارشان ثابت کردند که فقط به نیت بندگی خدا و خدمت به خلق خداست و در نهایت عشق و عشق و عشق ...
دو پرسنلی که با خدمت هایی که عاشقانه به بیماران می کردند، به من حقیر ثابت کردند که خوشا آنان که دائم در نمازند.
دو پرسنلی که با فداکاری ها و ایثار گری هایشان به به من حقیر ثابت کردند که شیعه مولی علی ع و در رکاب حسین ع بودن یعنی به این سبک زندگی کردن و به این سبک با خلق خدا مهربانی کردن و عشق ورزیدن ...
دو پرسنلی که با داروی عشق و محبت و لبخند بر بالین بیماران حاضر می شدند.
دو پرسنلی که بر خلاف سایر پرسنل، بیمار را جزئی از خودشان می دانستند و همسو و همدل با بیماران بودند و عاشقانه با بیماران صحبت می کردند و این خیلی برای بیمار سبب آرامش خاطر می شد و باور کنید قوت قلبی شگرف به بیمار می داد.
شخصی از امام صادق ع پرسیدند دین چیست ؟
ایشان فرمودند ؟ آیا دین چیزی به جز عشق و محبت است ...؟
مدام در دل می گفتم خوشا به حال این دو نفرکه می دانند هدف خداوند از خلقت انسان ها چه بوده است، مدام در دل می گفتم که خوشا به حال این دو پرسنل که محیط کار را تبدیل به یک محراب مناجات با خدا کرده اند ...
و با اعمال و رفتارشان به بنده حقیر می گفتند :
به باطن نفس ما چون هست کافر
مشو راضی به دین اسلام ظاهر
ز نو هر لحظه ایمان تازه گردان
مسلمان شو مسلمان شو مسلمان
به اعتقاد بنده حقیر تمامی کتب های دینی و عرفانی و تمامی تعالیمی که پیشوایان دین به ما عرضه داشته اند، فقط هادی یک پیام هستند :
” امر به خوبی و خوب شدن و نهی از بدی و بد شدن “
در واقع رسالت ما در پیشگاه خداوند این است که نه تنها باید بدی نکنیم، بلکه فراتر از آن باید خوبی هم کنیم و حتی فراتر از خوبی کردن، باید در هر زمان و در هر مکان و در هر شرایطی از زندگی بهترین کار نیک ممکن را انجام دهیم، در واقع دکتر و پرستار در در کنار بیمار و معلم و استاد در کنار دانش آموز و ... این قائده را پیاده کنند.
همان که مرگ و زندگی را پدید آورد تا شما را بیازماید، که کدامتان نیکوکارترید.
( ملک 2)
این دو پرسنل با رفتار و برخوردشان به من ثابت کردند، شیعه یا بهتر بگویم پیرو علی ع و فاطمه س یعنی چگونه باید بودن و مهم تر از آن چگونه باید شدن ؟
بیمارانی که در بیمارستان بستری هستند، تنها در یک نیاز مشترک هستند و آن تشنگی عشق و محبت هست، نیازی که خداوند آن را در ذات هر انسانی قرار داده است، چرا که به جز انسان هیچ مخلوق دیگری توان حمل آن را داشت و من آن را در بیمارستان شما و در بخش سی سی یو در حین خدمت گذاری این دو پرسنل مشاهده کردم.
البته خداوند هم در سوره واقعه می فرمایند که از این نوع پرسنل هم خیلی کم دیده می شود ولی خوشا به حال این دو پرسنل :
و سومين گروه پيشگامان پيشگام! (۱۰) وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾
آنها مقربانند (۱۱) أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾
در باغهاي پر نعمت بهشت جاي دارند (۱۲) فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۱۲﴾
گروه كثيري از امتهاي نخستين هستند (۱۳) ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳﴾
و اندكي از امت آخرين! (۱۴) وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ ﴿۱۴﴾
آن دو پرسنلی که وجودشان سرشار از عشق و محبت بود که فقط خداوند می تواند پاداش این دو عزیز را بدهد، خدمتتان معرفی می کنم :
در رتبه اول سرکار خانم شیروانی به عنوان کمک بهیار بخش سی سی یو که سراپا عشق و محبت بود و بس، عاشقانه به دهان پیرمرد کهنسال غذا می گذاشت و به او امید می داد که تا شقایق هست زندگی باید کرد و با چشمان خود نظارگر بودم که پیرمرد چقدر در حق این خانم بلند دعا می کرد .
در رتبه دوم سرکار خانم کاظمی، پرستار بخش سی سی یو که با مشاهده رفتار ایشان، مدام این حدیث حضرت محمد ص در ذهنم شکل می گرفت :
لبخند تو بر صورت برادرت صدقه است .
لحظه ای ندیدم که بر بالین بیماری حاضر شود و لبخند بر لب نداشته باشد، لبخندی که واقعا صدقه بود، لبخندی که با بیمار حرف می زد و تقاضا دارم که بر روی این حدیث پیامبر خوبی ها حضرت محمد ص بیشتر انرژی بگذارید و این حدیث را در بین کادر بیمارستان اشاعه دهید، چون متاسفانه 99 درصد کادر با این حدیث مشکل داشتند و لبخند را برای روز مبادا ذخیره می کردند.
جا دارد از سایر کمک بهیاران بخش و جوانانی که نظافت چی بودند هم قدر دانی کنم چون واقعا شغل خیلی سختی دارند ولی همین عزیزان هم باید بر روی مسئله عشق و محبت بیشتر انرژی بگذارند و حداقل در کنار بیمار کمی خوش خلق تر و خوش رو تر وظایف خود را انجام دهند.
برادر عزیز، لااله الاالله حرف نیست، عمل است وقتی می گویی لااله الا الله باید پای حرفت بایستی و از اشاعه دهندگان خوبی ها باشی و در واقع خودت هم با آن زندگی کنی، آن موقع نگاه می کنند که اگر لااله الا الله گفتنت، زبانی نباشد هم در این دنیا و هم در آخرت، همنشین خدا و خوبان خدا می شوی، پس گفتنش آسان و عمل کردن به آن بسیار سخت است .
پس حالا می فهمیم چرا حضرت رسول ص فرمودند : یک ساعت لااله الا الله با تفکر بهتر از هفتاد سال لااله الا الله تقلیدی و کورکورانه و بدون توجه هست .
سخن کوتاه می کنم، امیدوارم که به نمایندگی از بیماران بخش سی سی یو بیمارستان شهید مطهری مرودشت توانسته باشم، قطره ای از عشق و محبت های این دو عزیز را نسبت به بیماران جبران کرده باشم و دوباره تاکید می کنم که از سایر عزیزان این بخش هم تشکر و قدردانی ویژه ای دارم ولی انتظار دارم، بیشتر تفکر کنند و نوع جهان بینی خود را در محیط کار تغییر دهند.
سوگند به عصرِ ( غلبه حقّ بر باطل ). (1)
که واقعاً انسان دستخوشِ زیان است .(2)
مگر کسانی که گرویده و کارهای شایسته کرده و همدیگر را به حقّ سفارش و به شکیبایی توصیه کرده اند.(3)
از شما خواهشمندم که بیاییم از اشاعه دهندگان خوبی و مهربانی باشیم و تقاضا دارم که در حضور سایر پرسنل این بخش از این دو عزیز با قدوم مبارک خود تشکری به عمل آورید و حداقل نوشتاری را به یادگار به این دو عزیز اهدا کنید و تقاضا دارم که بنده را با یک پیام در جریان بگذارید و همچنین با این کار نشان دهید که مدیر خوب فقط چوب کم کاری پرسنل در دست ندارد، گاهی هم با همان دست شاخه گلی معطر به عطر محمدی را به پرسنل خود هدیه می کند و اگر جایی احساس کردید که نیاز فیزیکی بنده می تواند مفید باشد و یا اگر احساس می کنید، اگر همین سخنان از زبان یک شهروند شنیده شود، تاثیر بیشتری دارد، بنده حقیر با جان ودل در اختیار شما هستم و بیاییم با این عمل شوق به بیداری عشق و محبت را در قلب دیگران زنده کنیم، چرا که هدف قرآن و همه پیامبران الهی هم همین احیا یا بیداری عشق و محبت در وجود انسان ها بوده است، چرا که خدا عشق است و عشق همان خدا ...
از اینکه نوشتارم را تا پایان خواندید از شما سپاسگزارم و منتظر پیامی از طرف شما هستم.
بنده کوچک خدا محمد زارع .
ایمیل : mohammad.zare95@gmail.com
رونوشت به دفتر ریاست محترم دانشگاه علوم پزشکی استان فارس .(دکتر ایمانیه )
رونوشت به دفتر استاندار محترم فارس .(دکتر احمدی )
رونوشت به دفتر وزیر محترم بهداشت .(دکتر هاشمی )
رونوشت به دفتر نماینده محترم شهرستان مرودشت .(مهندس برومندی )
رونوشت به ریاست محترم شبکه بهداشت ودرمان شهرستان مرودشت .(دکتر کسائی)
رونوشت به مدیر هفته نامه تخت جمشید (عباس زارع )
|
|
+تبلیعات در سایت مرودشت آنلاین با تعرفه های استثنائی - 09394084008
|