آقای سعيد قائد شرفی، فعاليت تئاتر را از چه زماني آغاز كرديد؟
- از راهنمايي كه تقريباً اوايل جنگ بود، تئاتر را آغاز كردم و در اواخر جنگ هم در رشته های سينما، تئاتر و دانشكده صدا و سيماي تهران قبول شدم. به همراه غلامعلي نوروزي، تنها مرودشتي هايي بوديم كه آن زمان در رشته هاي هنري تهران پذيرفته شديم. البته من نتوانستم از پس مصاحبه برآیم و رشته سينما را هم به دليل برخي مسائل، ادامه ندادم. پس از آن، فعاليت هاي خود را به صورت تجربي ادامه دادم و مي شود گفت كه تئاتر را به صورت جدي از سال 68 آغاز كردم.
-اولين كاري كه به روي صحنه برديد چه بود؟
-يك كار طنز سياه بازي به كارگرداني مرحوم اسداله الطافي بود. پس از آن فقط كارگرداني كردم. كه اولين كارم در زمينه كارگرداني تئاتر نيز يك كار طنز با نام “خواستگار سمج” بود. به طور كلي كارهايم به دو دسته تقسيم مي شوند:
دسته اول، كارهايي طنز كه با گروه هاي قديمي مثل احمد فلاحي، محمد عمادي و ... كار كردم كه بيشتر تجربي بود. دسته دوم، كارهايي بودند كه در دبيرستان شريعتي با نسل جديدي از دانش آموزان دبيرستاني انجام داديم كه بعدها هنرمندان مطرحي از ميان آنها برآمدند، از جمله رحمان هوشيار، سيد مهدي شريعتي، محمد مرادي و ... . كارهايي كه با اين بچه ها انجام داديم بيشتر حول مسائل اجتماعي بود مثل: زماني براي تحول، يكي بود يكي نبود و پس از این کارها وارد سينما شدم.
فعاليت شما در سينما به چه نحو بود؟ موفقيتي هم در اين زمينه به دست آورديد؟
- كار فيلمسازي را از كانون پرورش فكري كودك و نوجوان و با دوربين هشت ميليمتري شروع كردم و بيشتر فيلم هاي كوتاه 1 دقيقه اي مي ساختم. پس از آن با دوربين VHS براي اولين بار فيلم “به خاطر دوستم” را ساختم كه به جشنواره فيلم رشد نيز راه يافت. بعد از آن نيز در جشنواره فيلم هاي صد ثانيه اي، شركت نمودم و آخرين اثرم هم “فرات من” نام داشت كه در سال 91 جايزه اول استان را در بخش دفاع مقدس از آن خود كرد.
شما در زمينه نقد هم فعاليت داشته ايد ...
- بله، من در دهه 80- 70 در روزنامه خبر جنوب، با بخش نگاه پنج شنبه، همكاري داشتم كه آقاي سعيد ذوالانوار نيز در كتاب خود در مورد تاریخچه نقد در استان فارس، به اين مسئله اشاره داشته است.
-علي رغم فعاليت زياد در زمينه تئاتر، عناوين زيادي درجشنواره ها نداشتيد، دليل آن چيست؟
-يك بخش آن، به زمان انجام فعاليت ها برمي گردد كه در زمان ما، صرف راهيابي به جشنواره ها براي هنرمندان مرودشتي، يك رؤيا بود و همان نيز يك موفقيت به شمار مي آمد. قسمت ديگر آن به روحيه خودم مربوط است كه بيشتر به دنبال اجرا و فعاليت هستم تا شركت در جشنواره ها و كسب افتخار در آنها.
-جايگاه خود را در تئاتر مرودشت چگونه مي بينيد؟ كيفيت اجراهاي اخير شهرستان چگونه بوده است؟
- اين طور كه دوستان و هنرمنداني كه با من آشنايي داشته اند، در صحبت ها و مصاحبه هاي خود بيان داشته اند، من اولين كسي هستم كه تئاتر علمي را در مرودشت آغاز نموده ام. البته بعضي هم اين مسئله را قبول ندارند! خودم فكر مي كنم قبل از من كمتر كسي راجع به سبك و شيوه بازيگري اطلاعات داشت؛ تئاتر هم بيشتر شبيه جُنگ بود يا در حد كارهاي مدرسه اي، ارائه مي شد. ولي بعدها مسلماً افرادي ظهور كردند كه بسيار جدي تر و باثبات تر به اين مقوله پرداختند از جمله رحمان هوشيار، علي اكبر جعفري، محمد حسيني و ... . ولي من مي توان بگويم كه اين حرکت را آغاز نمودم، چون تا بيش از آن كسي باور نداشت كه براي بازيگري هم بايد كلاس رفت، مي توان آن را آموزش داد و يا نياز به مطالعه در اين زمينه هست. از نظر شخصی، بيشتر دوست داشته ام تاثير گذار باشم تا به دنبال جايزه. جالب است بدانيد حتي زماني بچه ها را به سينما مي بردم و نحوه فيلم ديدن و توجه به زواياي فيلم را هم به آنها آموزش مي دادم.
- به عنوان يكي از با سابقه ترين فعالان تئاتر، روند حركتي اين عرصه را در مرودشت، چگونه مي بينيد؟ وضعيت نمايش نسبت به گذشته، بهبود داشته است؟
وضعيت بهتر است. مقداري از پيشرفت تئاتر مرودشت، متاثر از شرايط حاكم بر جامعه است. زماني “فرحناز فلاحي” تنها بازيگر زن مرودشت بود كه به همراه همسر خود، محمد فلاحي، در عرصه تئاتر فعاليت مي كرد و این فعالیت هم تنها بر اساس ذوق و قريحه بود، در حالي كه الآن تعداد زيادي فارغ التحصيل رشته هاي بازيگري در ميان آقايان و خانم هاي علاقه مند اين رشته داريم و به لحاظ كميت، با رشد خوبي رو برو بوده ايم.
به لحاظ كيفيت هم به دليل وجود رسانه ها، علاقه مندان در حداقل زمان ممكن با جديدترين تحولات در تئاتر روز، آشنا مي شوند، در حالي كه ما براي ديدن برنامه هاي كارگردانان مطرح كشور خودمان بايد سختي هاي بسياري را متحمل مي شديم ولي در يك زمينه نسبت به گذشته، افت داشته ايم. در گذشته اطللاعات عمومي بازيگران و كارگردانان بيشتر بود. در حالي كه امروزه هنرمندان این عرصه، كمتر به مسائل سياسي و اجتماعي اهميت مي دهند. گاهي چنان لذتي از يافتن يك كتاب قديمي در زمينه بازيگري براي ما بوجود مي آمد، كه قابل وصف نبود، الآن منابع افزایش یافته ولي مطالعات كمتر شده، سطح تحصيلات بالا رفته ولي عمق اطلاعات به آن نسبت، افزايش نيافته است. البته اين مشكل پيشتر هم وجود داشت ولي الان پررنگ تر شده است.
- اين مسئله چه تاثيري بر روي بازيگر يا كارگردان دارد؟
هنرمند به ويژه بازيگر بايد يتواند با تسلط بر روي مسائل مختلف، نگاه خود را عمق ببخشد و از زواياي مختلف به سوژه خود نگاه كند. هنرمند بايد حداقل از تاثير اتفاقات اجتماعي- سياسي و اقتصادي جامعه بر روند شكل گيري و تكامل هنر مورد نظر خود آگاه باشد. حداقل دسته بندي هاي سياسي و جريانات و اتفاقات مهم تاريخ معاصر خود را بداند. اين مسئله بر روي كار آنها تاثير مي گذارد. استاد انتظامي تنها براي ايفاي نقش خود در فيلم “گاو” سه روز متوالي در مورد “اليناسيون” نقش خود با داريوش مهر جويي صحبت مي كند و اين نشان از اهميت كار دارد.
من خودم شخصاً وقتي فيلمنامه اي را مي نويسم، بيش از 3، 4 سال كار ميداني انجام مي دهم. به عنوان مثال براي اجراي پرده خواني در مورد ايدز و اعتياد، بيش از 3 سال با خانواده هايي كه با اين معضل روبرو بوده اند، ارتباط داشتم و از نزديك معضلات آنها را مي ديدم. همين باعث مي شد كه موقع پرده خواني حس بهتري به كار منتقل كنم به طوري كه اغلب باعث بروز احساسات شديد بين مخاطبان مي شد.
يكي از ايرادات ديگري كه بيش از اين وجود داشت و اين تابو در حال شكستن است، اجراي عمومي تئاتر يا قاب تئاتر بود .قبلاً نگاهي در تئاتر وجود داشت كه متمركز بر مخاطب خاص بود و اگرچه كارهاي بسيار خوبي انجام مي شد ولي مورد اقبال عمومي قرار نمي گرفت. خوشبختانه اين تابو تقريباً شكسته شده به طوري كه وقتي پس از 15- 16 سال دوري، به عرصه تئاتر برگشتم و نمايش “دلم دريا شد و دادم به دستت” را به روي صحنه بردم که علي رغم اينكه موضوع آن تراژدي اعدام يك جوان زير 18 سال و آسيب هاي اجتماعي آن بود، بيش از 2000 مخاطب داشت. اين مسئله بسيار خوشحال كننده است و خوشبختانه اين تفكر كه مردم عادي را دست كم مي گرفت، در حال كم رنگ شدن است. برخی از کارگردانان ما، کارهایی را ارائه می کنند که آنقدر انتزاعی هستند که فکر کنم خودشان هم نمی دانند منظورشان چه بوده است!
- از كارگردانان شهرستان، كار كدام يك را مي پسنديد؟
كار هر كدام از دوستان جذابيت هاي خاص خود را دارد. هادي امامي مقدم هوشياري خاصي در كارش دارد و اين را مي پسندم. در كارهاي خود ادعاهاي بزرگ مطرح نمي كند و به خوبي بر همان چيزي كه مي خواهد ارائه دهد، مسلط است. كار “عشق آباد“ رضا راستگو را دوست دارم ولي معتقدم انتخاب خوبي نبود. خانم اكبري در زمينه كودك و نوجوان، خوب عمل مي كند و بسيار دقيق است. علي اكبر جعفري اگرچه موفق نشدم كارهايش را ببينم ولي قلمش را دوست دارم. رحمان هوشيار نيز عملكرد خيلي خوبي در زمينه بازيگري داشته است به ويژه كارش در “پشت در هاي نيمه باز” خيلي خوب بود. به طور كلي مرودشت پتانسيل بسيار خوبی دارد.
-دلیل وقفه 15 ساله در فعالیت های شما چه بود؟ چه شد که مجددأ به عرصه تئاتر بازگشتید؟
- بخشی از این مسئله، به مشکلات شخصی و بخش دیگری از آن به دلیل این بود که فکر می کردم برای انجام کار، باید یک فضای کاملأ باز برای هنرمند وجود داشته باشد ولی پس از گذشت سالها به این نتیجه رسیدم که کار کردن در همین فضا و با وجود محدودیت هاست که لذت بخش است و باعث خلاقیت می شود. به عنوان مثال بهترین فیلم های آمریکا را متعلق به دوره مک کارتیسم می دانم؛ دوره ای که عملأ سناتور مک کارتی، فضای بسیار بسته ای را در آمریکا به وجود آورد که باعث بروز پدیده هایی مثل چارلی چاپلین شد. در حقیقت در فضای بسته است که هنرمند به دنبال زبان جدید می گردد و این کار را جذاب می کند.
-آیا از بازگشت خود، احساس رضایت می کنید؟
-پس از بازگشتم چند اتفاق خوب افتاد که باعث خوشحالی ام شد. اول اینکه پس از بازگشت، به سراغ عادت همیشگی ام که کار کردن با نسل جدید است، رفتم و توانستم در همین دوسال چهره های جدیدی را به تئاتر مرودشت و کشور معرفی کنم از جمله محمدرضا فلاحی، صادق مرادی، علی نفری که در سن 50 سالگی و بدون تجربه قبلی اجرا، توانایی بسیار خوبی از خود نشان داده است. به طور کلی، اهل خطرکردن هستم و بهای آن را نیز می پردازم.
دومین اتفاق خوب هم، به دست آوردن اعتماد به نفسم بود چرا که توانستم تجربیات به دست آمده در دوران رکودم را به کار گیرم و نشان دهم در 45 سالگی هم می شود دوباره شروع کرد.
-معمولأ سوژه ها چگونه در ذهن شما شکل می گیرند؟
- اغلب این سوژه ها، جرقه های کوچکی هستند که از تخیل، تجربه شخصی، اتفاق جدید و ... نشأت می گیرند. به عنوان مثال ایده فیلم “فرات من” که در جشنواره دفاع مقدس با حضور «داداله پرویزی»، اولین جانباز مرودشتی، مقام اول را کسب کرد، زمانی در ذهن من شکل گرفت که در ظهر عاشورا در حالی که بسیار تشنه بودم، به سراغ هر شیر آبی که می رفتم، بسته بود . نوای “یاابالفضل” هم به گوش می رسید. این فضا، من را به یاد یکی از دوستان انداخت که در جبهه ها سقّا بود و ادامه مطلب نیز به دنبال آن، شکل گرفت.
-جای چه چیزی را در تئاتر شهرستان و کشور خالی می بینید؟
-به نظرم جای متون مذهبی و ملی مثل شاهنامه و نمایش ایرانی مثل سیاه بازی و پرده خوانی، در تئاتر امروز خالی است.
-چه راهی برای رفع این مشکل وجود دارد؟
-ببینید، یک سري مسائل هست که ما خودمان به خط قرمز تبدیل کرده ایم و به سراغ آنها نمی رویم. برای مثال نیاز است که بین تعزیه و تئاتر، تعامل برقرار شود تا ایده های جدید وارد این حیطه شود. راهکار دیگر، افزایش آگاهی هنرمندان از نمایش های سنتی و آیینی است. به طور مثال الآن در کل استان، فقط من در زمینه پرده خوانی فعال هستم، در حالی که حتی از نظر درآمدی نیز این حیطه، بسیار جای پیشرفت دارد و از نظر هنری نیز جایگاه آن مشخص است.
-دلیل عدم استقبال هنرمندان تئاتر از پرده خوانی را در چه می بینید؟
-برخی توان این کار را در خودشان نمی بینند، در حالی که با یک دوره آموزشی کوتاه می توانند با این کار آشنا شده و تسلط لازم را برآن به دست آورند. عده دیگری نیز هستند که پس از کسب یکی دوجایزه، دچار نوعی غرور کاذب می شوند و برای یادگیری، به سراغ کسی نمی روند.
البته فراخوانی هم به صورت عمومی صادر نشده است که بتوان میزان استقبال را به صورت دقیق پیش بینی نمود.
-فرق تئاتر آکادمیک و تجربی چیست؟ کدام یک را برتر می دانید؟
-معتقدم هیچ یک بر دیگری برتری ندارد. کار تجربی با پشتوانه علمی و آکادمیک تکمیل می شود و کارهای آکادمیک نیز، تا با «تجربه» همراه نشوند، به پختگی لازم نمی رسند. «هنرتجربی» از نظر من، هنر متفاوت نگاه کردن به محیط پیرامون است. این نوع نگاه می تواند منجر به اتفاقات جدیدی در زندگی بشود.
به طور کلی معتقدم «خودشناسی» در کار هنرمند، حرف اول را می زند و تفاوت دو دوره کاری خود را نیز در همین می بینم. هرچند که منظورم از خودشناسی، مباحث پیچیده ای نیست. تا همین حد که روحیات و شخصیت خود را بدون هیچ قضاوتی بشناسم و بپذیرم، کفایت می کند. در حقیقت تا خود را نشناسم، نمی توانم شخصیت جدید خلق کنم و این از طریق مطالعه و تجربه حاصل می شود.
-چرا امروزه در عرصه هنر، بر «تئاتر» تأکید فراوانی می شود؟
-تئاتر به «مادر هنرها» معروف است، چرا که مجموعه ای از تمام هنرها را به صورت زنده، ارائه می کند. تفاوت اصلی سینما با تئاتر نیز در همین است. سینما با استفاده جلوه های بصری و دوربین های پیشرفته، انسان را مجذوب می کنند ولی در تئاتر به دلیل اجرای زنده، امکان فریب دادن مخاطب وجود ندارد. این عرصه آنقدر جذابیت دارد که هنرپیشه های مطرحی همچون مریل استریپ و آل پاچینو، همزمان با بازی در فیلم های خود، برروی صحنه تئاتر نیز حاضر می شوند یا اینکه «هانری هشتم» در انگلستان بیش از سیزده سال بطور مداوم به روی صحنه می رود.
-اگر بخواهید با یکی از کارگردانان کشور کار کنید، کدامیک را ترجیح می دهید؟
-در زمینه تئاتر دوست دارم با داوود میرباقری کارکنم چون ایرانی می نویسد و شخصیت های ایرانی خلق می کند، البته چند سالی است که میرباقری تئاتر کار نمی کند. در نسل جدید نیز آثار محمد یعقوبی را می پسندم. در سینما هم دوست دارم با حاتمی کیا یک فیلم جنگی کار کنم. البته بحث هایی در چندوقت اخیر پیرامون حاتمی کیا و اصغرفرهادی پیش آمد که به هیچ عنوان آن را نمی پسندم و در شأن هنر و هنرمند نمی دانم.
-شما در صدا و سیما نیز فعالیت داشتید؟
بله، سال 75-76 در یک سریال چند قسمتی به نام “گلستانه” ایفای نقش کردم که درباره مشکلات یک جوان در زمینه ازدواج بود. سال گذشته نیز فیلم مانور زلزله را در فتح آباد کار کردم که بیش از 300 نفر از اهالی روستا و 8 نفر از اعضای انجمن نمایش مرودشت در آن حضور داشتند.
-تفاوت فضای تئاتر و تلویزیون در چیست؟
-در تلویزیون به دلیل وجود حساسیت ها، امکان صحبت در مورد خیلی از مسائل وجود ندارد و از این نظر، دست هنرمند در تئاتر برای بیان مطالب، بازتر است.
-چه پیشنهادی برای ادامه فعالیت و بهبود کیفیت هنر تئاتر مرودشت دارید؟
-جای خالی یک آرشیو به منظور معرفی اولین های عرصه تئاتر و فیلمسازی مرودشت، به خوبی احساس می شود. شاید روزی، ما به مسئله جمع آوری و نگهداری آثار خودمان اهمیت نمی دادیم و لزوم آن را درک نمی کردیم، مثلأ نقدهایی که در روزنامه خبر می نوشتم، الآن در کتابخانه ملی است و این حسرت را دارم که چرا خودم نسخه ای از آنها را نگه نداشته ام. جمع آوری این اطلاعات می تواند به ارائه تصویری روشن از روند تکاملی تئاتر مرودشت، کمک کند.
مورد دیگری که باید به آن اشاره کنم این است که علیرغم اینکه خودم با انتخاب خانم اکبری به عنوان مسئول انجمن نمایش شهرستان، مخالف بودم ولی الآن اعتقاد دارم که باید یک سال دیگر به وی فرصت داده شود تا بتواند برنامه های خود را پیاده کند چرا که در این مدت، تحرک خوبی درتئاتر مرودشت ایجاد شده است.
به هرحال امیدوارم که برآیند تمام این برنامه ها، منجر به پیشرفت تئاتر ونمایش مرودشت و بازگشت چهره های مطرح و قدیمی به این عرصه باشد. در پایان از شما تشکر می کنم که این فرصت را در اختیار من قرار داد، تا حرف های ناگفته خود را بازگو کنم.