دوم اینکه در انجام این مهم، مشارکت فعال مردم ضروری است و برای دست یافتن به این ضرورت، شهرداری باید موانع را از سر راه بردارد. آسیب شناسی انفعال و بی تفاوتی بسیاری از شهروندان در این زمینه و بی میلی آنها در مشارکت فعال با شهرداریها نشان داده است که شهروندان تصور می کنند پاداش لازم ناشی از کنش مشارکتی خود را هرگز دریافت نخواهند کرد لذا تمایل کمتری به مشارکت دارند.
همچنین شهروندانی که نسبت به عملکرد شهرداری و تعهد کارکنان و مدیران شهری رضایتمندی کمتری دارند، تمایلشان نسبت به مشارکت در امور شهر کمتر است.
پر واضح است که باید تلاش شود در کنار تنظیف شهر و ایجاد فضاهای سبز شهری، پای شهرداری در سایر میادین خدمات رسانی نلنگد.
بی توجهی به تسطیح و آسفالت معابر و لزومأ لکه گیری آنها و پرنکردن چاله ها و دست اندازهای موجود که بسیاری از آن ها سال ها اسباب زحمت مردم هستند و به چشم نمی آیند اما از دیدگان تیزبین شهروندان به دور نیست و همچنین سرعت ندادن به پاسخگویی مراجعات اداری که اغلب هزینه بر نیستند، عدم مشارکت مردم را در طرف دیگر، در پی خواهد داشت.
البته عکس این قضیه نیز صادق است. به عبارتی اهتمام مسئولانه شهرداری ها به امور فوق، بیانگر این است که متصدیان خدمات شهری، به تمام زوایا و مشکلات شهری توجه دارند لذا در آن قسمت هایی که امکان مشارکت مردم فراهم باشد و شهرداری بخواهد، با تمام وجود ورود خواهند کرد همانطور که تا به حال در عرصه های خطیری، برحسب اعلام مسئولان کلان کشوری، مردم وارد شده و حماسه آفریده اند که این امر منوط به این است که شهرداری ها سایر انتظارات خدماتی آنها را مرتفع نمایند.
جرج هومتر از متفکرین تئوری مبادله در خصوص موفقیت بیان میکند: "در مورد همه اعمالی که اشخاص انجام می دهند غالبا این گونه است که هر عمل از یک شخص اگر مورد پاداش قرار گیرد، احتمال تکرار آن عمل از سوی آن شخص افزایش می یابد".
بر این اساس اگر شهروندان در یک حرکت مشارکتی منافع و پاداش دلخواه خود را دریافت نمایند، احتمال اینکه آن کنش تکرار شود، بیشتر است و هر چه فاصله زمانی رفتار و پاداش کوتاه تر باشد احتمال تکرار آن رفتار بیشتر خواهد بود.
نکته سوم این است که عوامل خدمات شهری باید برای اجرای برنامه های خدماتی، اگر نگوییم از دانش، حداقل از آگاهی لازم و توان جسمی برخوردار باشند و ابزار کار مناسب نیز در اختیار داشته باشند و گذشته از همه این ها، از انگیزه لازم، مخصوصا انگیزه مادی که این روزها بسیار موثر است، برخوردار باشند.
البته نباید از برا نگیختن انگیزه تعلق خاطر آنها به شهر و دیارشان و برخوردهای ملاطفت آمیز مدیران با این قشر زحمت کش هم غافل ماند. لذا شهرداری می تواند با آموزش مداوم اما کوتاه مدت خود و علاوه بر آن با گشاده دستی و درک واقعیات عریان جامعه، همکاران خود را در خدمات شهری به عناصری فعال، کارآ و مسئول تبدیل نماید.
چهارم اینکه در کنار بایسته های فوق، هماهنگی درون بخشی شهرداری و برون بخشی شهری و سیاست گذاری متعهدانه شورای اسلامی شهر و همکاری ادارات دارای مسئولیت موازی و هم عرض وما فوق هم باید مد نظر باشد.
نتیجه ای که از مباحث فوق به دست می آید، این است که ارائه خدمات شهری مطلوب و با کیفیت در رأس مطالبات شهروندان قرار داشته و بنا به اهمیت فوق العاده آن، نباید تحت هیچ شرایطی ارائه این خدمت ارزنده به حاشیه برود.
برای انجام این مهم، مشارکت شهروندان لازم و ضروریست و جلب مشارکت مردم نیز ساز و کاری دارد که مهمترین آن توجه جدی شهرداری ها به تمام خواسته های مشروع آنها در چهار چوب وظایف محوله است.
آموزش مرتب و مداوم اما کوتاه مدت عوامل خدمات رسان شهرداری و تشویق و دلگرمی آنان و در اختیار گذاشتن امکانات کار، لازمه این امر است.
هماهنگی و خیز دسته جمعی تمام دستگاه های خدماتی سطح شهر که در رأس همه شهرداری ها قرار دارند و نظارت نهاد های مافوق، عامل مهم و تاثیر گذاری در محقق شدن این مسئله خواهد بود.
محمد علی آجلی
کارشناس خدمات شهری شهرداری مرودشت