|
مدیریت بحران از شعار تا عمل!
|
1961
|
:كد |
دوشنبه 7 بهمن 1392 |
|
خوش بود گر محک تجربه آید به میان… این که سرچشمه وقوع بلایای طبیعی(سیل، زلزله، طوفان، آتش فشان و..) چیست، عمری به درازای خلق سیاره زمین دارد و این که دلیل رخ دادن حوادث ...
|
این که سرچشمه وقوع بلایای طبیعی(سیل، زلزله، طوفان، آتش فشان و..) چیست، عمری به درازای خلق سیاره زمین دارد و این که دلیل رخ دادن حوادث ساخته دست بشر(انفجار، آتش سوزی، ریزش آوار، تصادفات، شیوع بیماری ها، نشت مواد شیمیایی و رادیو اکتیو و امثالهم) در کجاست، نیازمند مرور تاریخ تکامل بشر و مصنوعات ابداعی اوست لیکن آن چه ضروری تر می نماید «اهمیت و لزوم آمادگی جامعه بشری برای پیش بینی، مدیریت و غلبه بر عوارض نامطلوب ناشی از این فجایع» است.
اگرچه جنگ های جهانی اول و دوم مدت هاست که پایان یافته و دول متخاصم و درگیر جنگ، سال هاست که با تکیه بر ابزار دیپلماسی! کشتن و کشته شدن را فرو نهاده اند اما عوارض روانی و جسمی این دو جنگ خانمانسوز (بویژه جنگ دوم جهانی) هنوز پابرجاست. روان های آسیب دیده از نسل کشی های وحشیانه نازیسم و فاشیسم، خاطرات خاکستری اردوگاه های کار اجباری (آشویتس، بوخنوالت، راونسبورک، کولاگ و…) و جانهای آزرده از بمب های اتمی هیروشیما و ناکازاکی، سال هاست که هزینه های گزافی را بر جامعه بشری تحمیل کرده و منابع مالی و انسانی فراوانی را مصروف خویش ساخته اند.
به همین نسبت، آسیب دیدگی های پس از نشت گاز در صنایع بوپال هند در سال ۱۹۸۴، آسیب دیدگی و انفجار نیروگاه اتمی چرنوبیل شوروی (۱۹۸۶) و اخیرا هم انفجار نیروگاه اتمی فوکوشیمای ژاپن(۲۰۱۱) نشان داد که غفلت زدگی مدیران و مسئولین مرتبط، چه عواقبی را به همراه خواهد داشت. عوارضی که علاوه بر تحمیل فجایع انسانی به جوامع، بعضا تا شرمندگی ملت ها و فرو افتادن مدیران کلان و سیاستمداران حاکم، پیش رفته اند.
***
نمونه های وطنی حوادث طبیعی و یا ساخته دست بشر نیز کم نیستند. زلزله ۱۳۶۹ رودبار، زلزله ۱۳۸۲ بم، انفجار قطار حامل گوگرد در نیشابور (بهمن۸۲)، غرق شدن ۶ دانش آموز دختر در دریاچه مصنوعی پارک شهر تهران(۱۳۸۱)، انفجار دو اتوبوس مسافربری و درگذشت ۴۴ مسافر(شهریور۹۲) و اخیرا هم مرگ دلخراش دو کارگر زن در حادثه آتش سوزی خیابان جمهوری یاد آور این نکته تکراری و البته بسیار مهم است که: «حادثه، هیچ گاه خبر نمی کند».
آتش سوزی مدرسه درودزن(۱۳۸۵) و درگذشت نزدیک به ۲۰ شهروند مرودشتی بر اثر تصادف مینی بوس حامل مهمانان عروسی با کامیون شهرداری(۱۳۸۱) نمونه ای از حوادث غیر قابل پیش بینی در شهر توریستی و پر تردد مرودشت است.
آن چه عیار مدیران مدعی را در اینگونه موارد نشان می دهد «توان فکری پیش بینی بحران و دامنه آن، فراهم آوری تمهیدات و تجهیزات لازم، اطلاع رسانی شفاف، توان عملیاتی در کنترل بحران و حضور بموقع و مسئولانه در محل حادثه» است. حادثه آتش سوزی خیابان جمهوری نشان داد که فرآیند ساده چک نکردن یک نردبان و آماده به کار نبودن آن، چه عواقب مرگباری دارد. عواقبی که لا اقل بایستی برای سال ها، خواب را از چشم وجدان های بیدار جامعه و افراد مسئول، برباید.
مروری بر زلزله بم و پیامدهای آن نشانگر این موضوع است که علیرغم جانفشانی های صورت گرفته از سوی بسیاری از نیروهای امدادی، پزشکی، نظامی و انتظامی، بدنه مدیریتی آن روز کشور از آمادگی لازم برای مواجهه با چنان بحران بزرگی برخوردار نبود و چنانچه در سنوات قبل، تمهیدات بیشتر و بهتری انجام گرفته بود چه بسا آمار تلفات ناشی از زلزله تا حد زیادی کاهش می یافت. سر در گمی نیروهای حاضر در محل، فقدان مدیریت یکپارچه، زمان بندی نامناسب، آماده نبودن تجهیزات امداد رسانی و از همه مهم تر فقدان سیستم اطلاع رسانی در ساعات اولیه زلزله، زخم های ناشی از این رخداد مهیب طبیعی را دوچندان ساخت.
به راستی راهکار غلبه بر این فجایع و روش کاستن از حجم تلفات انسانی و آسیب های مالی چیست؟
گرچه قدرت تخریبی بلایای طبیعی(سونامی، زلزله، رانش زمین، سیل و…) آنقدر زیاد است که اغلب، نیروهای امداد و نجات را هم با خود می برد اما آمادگی این نیروها رمز موفقیت در کاهش صدمات ناشی از حوادث طبیعی و فروکاستن از دامنه آسیب حوادث ساخته دست بشر است. تمرینات واقع بینانه و مداوم نیروهای امداد و نجات، بازرسی دقیق و مسئولانه خودروها، تجهیزات و ابزارهای امدادی، آمادگی ذهنی و مدیریتی نیروهای مسئول، افزایش توان عملیاتی و نرم افزاری نیروهای در گیر در حوادث همگام با کشورهای پیشرو در این زمینه و از همه مهم تر «بکارگیری مدیران کار بلد و متخصص در زمینه پیش بینی و مدیریت بحران» است که ضمن حفظ خونسردی، دانش خویش را در مسیر کاهش دامنه بحران و کنترل حواشی آن بکار گیرند.
بر مدیران ارشد و گردانندگان اتاق های بحران فرض است که به تناوب، توان واقعی همکاران خود را آزموده و از طریق بازرسی های موشکافانه (نه سهل گیرانه و لاقید) ذهن و جان عناصر تشکیل دهنده ستادهای بحران را ورزیده سازند.
ارائه آموزش های لازم به شهروندان و افزایش توان مردم عادی برای مقابله با بحران و آگاهی رسانی شفاف و صادقانه به مردم از دیگر وظایف مدیران بحران است. با انجام این امور، بجای بازی خسته کننده عذرخواهی های توخالی(اگر انجام گیرد!) پس از وقوع بحران و انداختن توپ مسئولیت به زمین این و آن، «علاج واقعه» قبل از وقوع صورت خواهد گرفت.
***
گرچه صف مدیران مدعی، همیشه شلوغ و پر همهمه است اما میان تئوری های ادعا شده و حقیقت های عریان، تفاوت بسیار است. وای به روزی که خدای ناکرده بحرانی دیگر سربرآورده و عرض اندام کند. آن گاه است که محک تجربه، عیار واقعی مدیران بحران را در پیشگاه حافظه بیدار مردم، روشن خواهد ساخت.
منبع:هفته نامه مرودشت
|
نظرات بینندگان |
|
ارسال نظرات |
|
|
|
+تبلیعات در سایت مرودشت آنلاین با تعرفه های استثنائی - 09394084008
|