|
نعمتهای الهی در دعای عرفه امام حسین (ع)
نويسنده - خبرنگار: حجة الاسلام غفوری
|
1664
|
:كد |
يك شنبه 21 مهر 1392 |
|
امام حسين (ع) در دعاي عرفه به خداوند عرض مي کند : اَنـَا الَّذِى اعتَرَفْتُ بِنِعْمَتِكَ عَلَىَّ . پروردگارا من همانم که به نعمتي که به من دادي اعتراف مي کنم .
|
نويسنده مقاله: ابوالقاسم غفوري ميبدي امام جمعه مرودشت
موضوع : بيان نعمتها در دعاي عرفه
تاريخ : مهر ماه 1391
بسم الله الرحمن الرحيم
بيان نعمتهاي پروردگار عالم در دعاي عرفه امام حسين (ع)
امام حسين (ع) در دعاي عرفه به خداوند عرض مي کند : اَنـَا الَّذِى اعتَرَفْتُ بِنِعْمَتِكَ عَلَىَّ . پروردگارا من همانم که به نعمتي که به من دادي اعتراف مي کنم . عرفات سر زمين شناختها واعترافها وعرفه يعني روزشناخت واعتراف ،شناخت ذات لا يزال الهي واعتراف به يگانگي وقدرت والطاف بي انتهاي او ،شناخت خودووظائف خود واعتراف به ناداني وتقصيرها وگناهان ، شناخت نعمتهاي پروردگار عالم واعتراف به فراواني نعمتها اعتراف به عجزخود درشناخت و شمارش نعمتها ، اعتراف به ناشکريها وناسپاسيهاي خود در قبال نعمتها ، شناخت ومعرفت ولِيّ خدا و ملاقات با آنحضرت در آن سرزمين براي کساني که لائق باشند . در روايت است امام عارفان حسين بن علي (ع) عصر روز عرفه در عرفات با گروهي از اهل بيت عليهم السلام وفرزندان وشيعيان از خيمه بيرون آمدند در جانب کوه ايستادند وروي مبارکشان را به جانب کعبه بر گردانيدند ودستهارا در پيش روي خود قرار داده مانند فقيري که چيزي طلب ميکرد با نهايت خضوع وخشوع دعا ي عرفه را خواندند ، بخشهاي قابل تجهي از اين دعا بيان نعمتهاي بيکران الهي است که چند فراز از آنها در اين مقاله مورد بحث قرار ميگيرد که اين دعاها نشانه اوج معرفت وشناخت وخضوع آن حضرت ودرسي است براي همه که بدانند کسي بدون شناخت وبيان نعمتهاي الهي به قل? معرفت وايمان نمي رسد
اهميت بيان نعمتها
خداوند در آيه 11 سوره ضُحي مي فرمايد وامّا بنعمه ربّک فحدّث (اي رسول ما )نعمتهاي پروردگارت را باز گو کن . بازگو کردن نعمتها براي خداوند وبراي ديگران وبراي خود اعتراف به آنهاست واعتراف به نعمتها وبيان آنها در حقيقت اعتراف به لطف وعنايت بيکران خداوند و يک نوع شکرنعمت است و اعتراف به نعمتها وشکر آن نشان ايمان به خدا ومعرفت وخضوع انسان در برابرخالق اين نعمتها است و انسان با بيان نعمتها وشکر آنها در واقع اعلام مي کند که اين نعمتها از الطاف الهي است ومن در تحصيل آن نقشي نداشته ام
نعمت حق رابيان کن صبح وشام تا نمائي شکر نعمت را تمام
داده نعمتــها خــداي بــي نياز باز گوکن در مناجات ونماز
داده نعمتــها خــداي مــهربان باز گوکـن از براي مردمان
داده نعمــتها خــداي ذوالمنن باز گوکن از براي خويشتن
وجود ، اولين و مهم ترين نعمت الهي است
امام حسين (ع) ابتدا اعتراف ميکند به بزرگترين نعمت پروردگار عالم که همان نعمت وجود است عرض مي کند : اِبْتَد َاْتَنى بِنِعْمَتِكَ قَبْلَ اَنْ اَكُونَ شَيْئاً مَذْكُورا پروردگارا دادن نعمتت را به من آغاز كردى پيش از آنكه وجود داشته باشم. نعمت وجود بالاترين نعمتِ موجود و اصل همه نعمتها است واگر انسان ازنعمت وجودمحروم باشد ساير نعمتها ي موجود براي اوسودي ندارد ، نعمت وجود از بالا ترين نعمتهاي الهي است و واينکه معدومها معدومند به اين دليل است که از هيچ نعمتي برخوردار نيستند ، در تفسير نور الثقلين ج4صفحه 213 از امام باقر (ع) روايت شده که رسول اکرم (ص) به علي (ع) فرمود :قُل ما اَوَّلُ نِعمَه اَبلاکَ اللهُ عَزّ وَجَلّ وَاَنعَمَ عَلَيکَ بِها ، بگو اولين نعمتي که خداوند به تو ارزاني داشته چيست ؟ علي (ع) پاسخ داد : اَن خَلَقَني جَلَّ ثَنائُهُ وَلَم اَکُ شَيئَاً مَذکُوراً قال (ص) صَدَقتَ. يعني اولين نعمت خداوند اينست که مراآفريد در حاليکه من موجود ومذکور نبودم رسولخدا(ص) فرمود راست گفتي .
يارب توزلطفِ خويش بودم کردي شايسـته خلعتِ وجودم کردي
با دستِ توانمندِ خداوندي خويش صد نقش نثار تار وپودم کردي
*
صد شکر خدايا که توهستم کردي از جــام مَيِ اَلَست مسـتم کــردي
تاروز ولادتــم چـو دُر دانه مُــدام در صُلب ورَحِمها دست به دستم کردي
وجود وعدم و بود ونبود هرگز مساوي نيست
خداوند دردو آيه زيرمي فرمايد:
قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى? وَالْبَصِيرُ أَمْ هَلْ تَسْتَوِي الظُّلُمَاتُ وَالنُّورُ ?16رعد) اي پيامبر بگو آيا بينا ونابينا مساوي هستند ؟ آيا ظلمت ونور مساوي هستند ؟
قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ إِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُولُو الْأَلْبَابِ ?الزمر: 9? بگوآيا دانايان ونادانان يکسانند؟ اين نکته را صاحبان خرد متذکر مي شوند .
کَـي عـدم باشـد هماننـد وجـــود بــود هـرگز نيست مانند نبود
نيست تاريکي در اين عالم چونور نيست بينا در جهان مانندکور
جهل هرگزهم طراز علم نيست عاقلان دانند راز علم چيست
تداوم وفرا گيري نعمتها پس از خلقت
امام (ع) در فراز ديگر از اين دعا ملکوتي نعمتهاي بعد از خلقت را ياد آور مي شود وعرض ميکند : ثُمَّ اِذا خَلَقتَني مِن خَيرِ الثَّري لَم تَرضَ لي يا اِلهي نِعمَهً دونَ اُخري وَرَزَقتَني مِن اَنواعِ المَعاش وَصُنوفِ الرّياشِ بِمَنِّکَ العَظيمِ الاَعظَمِ عَليَّ وَاِحسانِکَ القَديمِ اِليَّ پرودگارا سپس هنگاميکه مرا از بهترين خاک آفريدي براي آسايش من به يک نعمت راضي نشدي بلکه به انواع نعمتهاي بيشمار مرا برخودار نمودي واز انواع طعام و لباس واثاث زندگي به من عطا کردي واين نعمتها همه از لطف بي حد واحسان نامتناهي توبود
اتمام نعمتها
َاتْمَمْتَ عَلَىَّ سَوابغَ الاِْ نْعامِ پرودگارا نعمتهاي بي حد وبسيار فراوانت را بر من کامل نمودي . در اين بخش از از دعا حضرت از اتمام نعمتهابا خداوند سخن مي گويد همانگنه که از آيات وروايات استفاده مي شود که بعضي از نعمتها از اول تمام وکاملند ولي بعضي از نعمتها با نعمت يا نعمتهاي ديگر کامل مي شوند ، پروردگار عالم بعد از اينکه نعمت پيامبر(ص) ودين مبين اسلام وقرآن مجيد که از بالا ترين نعمتهاي ظاهري وباطني است به بشرعنايت کرد نعمت امامت وجانشيني پس از پيامبر(ص) را هم در غديرخم به پيامبر وبه مسلمانان عطا نموده ومي فرمايد اليوم اکملت لکم دينکم واتممت عليکم نعمتي امروز دين رابراي شما کامل ونعمتم را بر شما تمام کردم
فراواني نعمتها
امام حسين (ع) در فراز فوق به بيان اتمام نعمتهاوفراواني آنها پرداخت ودر اين يخش از دعا باز به فراواني نعمتها اعتراف نموده و وعرض مي کند: وَمِن قَبلِ ذلِکَ رَؤُفتَ بي بِجَميلِ صُنعِکَ وَسَوابِغِ نِعَمِکَ دراين قسمت از دعا امام(ع) فراواني وفرگيري نعمتهارا ياد آورمي شود، سوابغ نعم اعتراف به فراواني نعمت واتمام نعمت اشاره به کامل شدن وتداوم نعمتها دارد ، در حقيقت معناي اين جمله از دعا اين است خداوندا تومرا غرق در نعمتهاي گوناگون خود نمودي ، شايد يکي از علل اينکه بشر کفران نعمت مي کند غرق شدن درنعمتها ست مثل ماهي که چون در آب غوطه وراست معني وارزش آب را نمي داند ولذا گاهي نهنگها ازآب خسته مي شوند وبه صورت دسته جمعي از آب فرار مي کنند ودر ساحل در يا خود را به خشکي مي زنند ولي نمي دانند چه سر نوشت تلخي در انتظار آنهاست يا مثل انسان که چون غرق در هواست شايد در طول عمر حتي يک بار هم در باره اين نعمت بزرگ وبسيار مهم الهي انديشه وشکر نمي کند در حاليکه اگر قوي ترين انسانها چند لحظه يا چند دقيقه از هوا محروم شود مي ميرد واينکه گاهي بعضي از نعمتها از کسي سلب مي شود شايد براي اينست که بيشتراهميت و قدراين نعمت وساير نعمتها رابداند .
انواع نعمتها
نعمتها ي بيکران الهي برخي ظاهري وبرخي باطني ونعمتهاي ظاهري وباطني بعضي مادي وبعضي معنوي وتعدادي از آنها بربشر معلوم وبسياري ازآنها نامعلوم وناشناخته اند خداوند درآيه 20 سوره لقمان مي فرمايد وَاَسبَغَ عَلَيکُم نِعَمَهُ ظاهِرَهً وَباطِنَهً .يعني خداوند نعمتها ي ظاهري وباطني خود را فراوان به شما عطا فرمود .
شمارش نعمتها ي الهي براي بشر محال است
نعمتهاي الهي به قدري فراوان ودقيق واسرار آميزند که شناخت وشمارش آنها براي بشر ناممکن است حداوند درآيات 34 سوره ابراهيم و18 سوره نحل مي فرمايد وان تعدّوا نعمت الله لا تحصوها اگر نعمتهاي خداوند را شمارش کنيد هرگز به انتهاي آن نخواهيد رسيد ولذا امام (ع) درموارد ديگراز دعاي عرفه به فراواني وغير قابل شمارش بودن نعمتهاي خداوند اعتراف نموده و وعرض مي کند: وَهيَ يارَبِّ اَکثَرُ مِن اَن يُحصيها العادّون اَويَبلُغَ عِلماً بِها الحافِظوُن . يعني اي پروردگار من نعمتهايت بيش از آن است که حساب دانان بشمارنديا حافظان ازآن اطلاع يابند ،ازاين جمله استفاده مي شود که علت عجز بشر از شمارش نعمتهاي خداوند يکي فراواني نعمتها وديگري عدم آگاهي انسان به هم? نعمتها است
در جاي ديگر ازاين دعاي عرفاني حضرت عرض مي کند اَجَل لَو حَرَصتُ اَنَا وَالعادّوُن مِن اَنامِکَ اَن نُحصي مَدَي اِنعامِک سالِفِهِ اَو آنِفِهِ ما حَصَرناهُ عَدَداً وَلا اَحصَيناهُ اَمَداً . يعني اگر من وتمامي حساب دانان عالم بخواهيم نهايت نعمتهايت را از گذشته وحال وآينده احصاء وشمارش کنيم هرگز قادر نخواهيم بود از اين يخش از دعا استغاده مي شود
که در آيند ه نيز بشربا همه پيشرفتهاي خود از شناخت وشمارش تمام نعمتهاي الهي عاجز خواهد بود
وَاِنْ اَعُدَّ نِعَمَكَ وَمِنَنَكَ وَكَرائِمَ مِنَحِكَ لا اُحصيها اگر بخواهم نعمتها واحسانها وعطاهاي تورا بشمارم هرگز نمي توانم . نکته قابل توجه در اين فراز از دعا اينست که وقتي امام عارفان که دانا ترين مردم زمان خويش است
اينگونه اعتراف مي کند که من هرگز نمي توانم نعمتهاي خدا رابشمارم معلوم است که ساير افراد بشر به طريق اولي از امر خطير عاجز خواهند بود .
به وسيله نعمتهاي خداوند گناه نکنيم
فَبِاءَىِّ شَىْءٍ اَسْتَقْبِلُكَ يا مَوْلاىَ اَبِسَمْعى اَْم بِبَصَرى اَمْ بِلِسانى اَمْ بِيَدى اَمْ بِرِجْلى اَلـَيْسَ كُلُّها نِعَمَكَ عِندى وَبِكُلِّها عَصَيْتُكَ يا مَوْلاىَ فَلَكَ الْحُجَّةُ وَالسَّبيلُ عَلَىَّ . پروردگارا با چه وسيله اي رو بسوي تو آورم با گوشم با چشمم بازبانم بادستم باپايم آيا تمام اينها نعمت تو نزد من نيست که من با آنها تورا معصيت کردم ؟. يکي از درسهاي مهمي که ازاين بخش از دعاي امام مي گيريم اينست که بدانيم اگر به وسيله هريک ازاعضاء بدنمان گناهي مرتکب شويم آن عضو نعمتي از نعمتهاي خداوند است وبا آن گناه علاوه بر نافرماني خداوند کفران نعمت هم کرده ايم در حکم نهج البلاغه صفحه33 علي (ع) فرمود : اَقَلُّ ما يُلزِمُکُمُ اللهُ اَلاّ تَستَعينُوا بِنِعَمِهِ عَلي مَعاصيهِ . کمترين چيزي که خداوند بر شمالازم فرموده آنست که با استفاده از نعمت خداوند اورا معصيت نکنيد
هست نعمتهاي حق چون نردبان تابــرد مــارا بـه اوج آســمان
کي روا باشـد کـه با اين نردبان سرنگون سازند خود را مردمان
سلب نعمتها
در جاي ديگر اما م(ع) از خداوند در خواست مي کند : وَنِعَمَِكَ فَلا تَسْلُبْنى پروردگارا نعمتهايت را ازمن باز پس مگير
سلب نعمت عللي دارد گاهي به خاطرکفران نعمت وقدر ناشناسي وناسپاسي است قال عليٌ (ع) کُفرُ النِّعمَهِ مَزيلُها
کفرِ نعمت نعمتت زايل کند تا لب دوزخ تورا مايل کند
و گاهي استفاده نکردن از نعمتها يا استفاده ناصحيح ازآنها وگاهي غرور وخود خواهيها باعث سلب نعمت مي شود قالَ الله تَعالي يا مُوسي لا تَبطَربِکُمُ النِعمَهُ فَيُعاجِلُکُم ُالَسَّلبَ ، آثار الصادقين ج23صفحه 391خداي تعال فرمود اي موسي به بني اسرائيل بگو نعمت شمار ا به سرکشي وادار نکند که نعمت را با تعجيل از دست شما خواهد گرفت
وگاهي مشمول نعمت شدن يا نعمتي رااز دست دادن امتحان الهي است در آيه 155 سوره بقره مي خوانيم وَلَنَبلُوَنَّکُم بِشَيئٍ مِن َالخَوفِ وَالجُوعِ وَنَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَالاَنفُسِ وَالثَّمَراتِ وَبَشِّرِ الصّابِرين . صدق الله العلي العظيم
1- اشعار اين مقاله سروده نويسنده مقاله است
منبع:نهاد امامت جمعه مرودشت
|
نظرات بینندگان |
|
ارسال نظرات |
|
|
|
+تبلیعات در سایت مرودشت آنلاین با تعرفه های استثنائی - 09394084008
|