آزوبل (نظریه پرداز معروف آموزش) اعتقاد دارد که «وظیفه اصلی دستگاه آموزش و پرورش، تربیت شهروندان پرسشگر است».
شهروندانی که برای بهبود وضع اجتماع خویش در تلاشند و نسبت به محیطی که در آن زندگی می کنند حساس بوده و از چرایی تغییرات و یا عدم تغییرات آن پرسش می کنند. شخصا به یاد ندارم که در این شهر، آموزگاری شریف به دانش آموزان خود یاد داده باشد که مثلا « به شهرداری، فرمانداری، نیروی انتظامی، شبکه بهداشت و سایر ادارات و نهادهای عمومی مراجعه کرده و یا زنگ زده و نسبت به وضعیت امنیت، بهداشت، آسفالت کوچه، جمع آوری زباله، فضای سبز، سرویس حمل ونقل عمومی و ... پرسش و پیگیری نمایید» والبته نمره ای هم برای افراد پیگیر و پرسشگر در نظر بگیرد. ورود هوشمندانه آموزش و پرورش و سایر دستگاه های فرهنگی به این مقوله می تواند راهگشای بسیاری از مشکلات جامعه ما باشد.
به باور ما: دانش آموزانی که نسبت به سرنوشت خود، خانواده و اجتماع حساسند، جامعه ای آگاه، پرسشگر و برخوردار از خدمات اجتماعی مناسب را شکل می دهند و برعکس، دانش آموزانی با سوالات سرکوب شده، جامعه ای عقب مانده، ترسو و خمود را تولید خواهند کرد. سال ها قبل فرماندار اسبق با طنزی تلخ به من می گفت که: « شهر شما، بهترین نقطه کشور برای مدیریت است زیرا هیچ شهروندی از مسایل عمومی پرسشی ندارد» و شهردار تحصیلکرده سال های پیش هم این عقیده را داشت که: «اصولا مرودشتی ها نسبت به پیگیری مسایل عمومی حساس نیستند و خیال شهرداران از این بابت راحت است و اگر در جایی پی گیری صورت بگیرد، بیشتر رنگ و بوی شخصی دارد». فرماندار سابق هم می گفت:« اکثر همشهریان شما وقتی وارد اتاق من می شوند به جای پیگیری امورکلان شهر و شهرستان، بیشترین انرژی را برای تخریب یکدیگر صرف می کنند».
دختر خانم دانشجویی از بچه های همین شهرچنین می گفت: تابستان گذشته در حال جمع آوری امضاء از اعضای کتابخانه عمومی پارک شهر برای رسیدگی به وضع سرویس های بهداشتی بودیم و جالب این که بسیاری از اعضاء(که همچون ما از خرابی سرویس بهداشتی رنج می کشیدند) با اعلام این مطلب که پیگیری این کار و امضاء زیر ورقه، برای آن ها دردسر ساز شده و بر سرنوشت شغلی آن ها در آینده! تاثیر می گذارد از پیوستن به سایرین خودداری می کردند.
به راستی تاسف بار نیست؟ این ترس را چه کسی به ذهن جوانان و دانش آموزان ما تزریق کرده و ریشه این هراس پوشالی در کجاست؟ مگر روایت نشده که امامان معصوم(علیهم السلام) بر سر منابر شریف خویش، مردم را به پرسشگری و استیفای حق خود فرا می خواندند؟پیگیری حقوق شهروندی و مطالبات عمومی چه دخلی به آینده شغلی جوانان ما دارد؟ وقتی درس خوانده های ما که باید-آگاهانه- در صف اول پرسشگری باشند، این ذهنیت نادرست و این ترس موهوم را دارند چه جای توقع از عوام است؟
درست است که به مثابه قول «وصف خورشید، به شب پره اعمی نرسد» هنوز اندک کسانی هستند که از سوال (بویژه از سوی جوانان) می هـراسند و در مقابل هر تغییر، مـقاومتی جـاهلانه به خرج می دهند اما برای شکستن این فضا و حرکت به سمت جامعه ای پویا و روزآمد، چاره ای جز پرسشگری و مسیری جز پیگیری مطالبات عمومی نیست. اگر می خواهیم فرزندانمان در شهری بزرگ شوند که سوال از مدیران شهری پیرامون انجام وظایف آنان « تابو» به شمار نیامده و راه بر پرسشگری بسته نباشد، ضروری است که وظیفه شهروندی را -با رعایت حرمت افراد و جوانب قانونی-به جا آوریم. به فرزندانمان بیاموزیم که خداوند بزرگ آنان را آزاد آفریده و پرسیدن، یکی از حقوق انسانی آنان است. نصیحت کنفوسیوس را به یاد داشته باشیم: «به جای نشستن و لعنت فرستادن به تاریکی، شمعی روشن کن».
شهرام صالحی
هفته نامه مرودشت